شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

قحطی روشنایی

بار الها ! شاهدم باش ... ضامنم باش ... خداوندا ! پناهی ندارم جز تو ... تو تنها پناهم باش ... مهربانا ! نگذار حس کنم گزند همه چیز مال من بوده و هست ... پروردگارا ! پروردگارم ! کاش همه چیز گفتنی بود ... کاش همه چیز دیدنی بود ... خداوندگارا ! شاهد باش ... ناظر باش ... بگذار فراموش کنم حرفای کسی که اینچنین آزردم ... خدایا ! مگر نخواندی صبور باش ؟!

* باید همه چیز رو هضم کنم ... باید فراموش کنم نیشخندها رو ، ‌زهر خندها رو ... خدایا کمکم کن قوی باشم ... خدای من ! بابا چطوری تحمل می کنه ؟! به منم از اون قدرتا بده ... من قدرت می خوام تا بتونم همه چیزو تحمل کنم ... خدایا ! نمی دونم به جزای کدوم گناه نکرده باید اینقدر عذاب بکشم ... الله علیمٌ بذات الصدور ... الا بذکر الله تطمئن القلوب ... 
 
وقتی رفت حاشیه درختامون طلایی بود 
ماه توی آسمون بود و قحطی روشنایی بود

نظرات 15 + ارسال نظر
شیما دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:18 http://shima.blogsky.com

تو هم رفتی ؟!؟

از آن بالا نگاهی به این پایین بینداز

که دست تکان می دهم ...

هنوز هم باور نکرده ام ... باور من چه فایده ؟!؟

یاهو بیست دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:31 http://yahoo20.blogsky.com

سلام. من دوم شدم. خدا نگهدار

بانمک دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:31 http://www.banamak.blogsky.com

سلام امیرجان
خسته نباشی
شعرهایت خیلی قشنگه
حس زیبائی به آدم دست میده
پیش من هم بیا
ممنون
تا بعد....

بانمک دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:32 http://www.banamak.blogsky.com

راستی یادم رفت بگم حیف نیست لینک من جزو لینک دوستانت نباشه؟
ممنون
تابعد...

حسین رضایی دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 13:18 http://rezaei307.blogsky.com

سلام دوست عزیز
با حال بود
من هم آپم
یه سر بزن
بای

حسین رضایی دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 13:23 http://rezaei307.blogsky.com

سلام دوست عزیز
با حال بود
من هم آپم
یه سر بزن
بای

مهدی ۰ خدا بی تو نمی تونم) دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 16:27 http://mahdi1365.blogfa.com

سلام
من برای دومین بار آپ کردام و منتظر تون هستم

فرشته کوچولو دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 19:00 http://peiman.blogsky.com

اگه همیشه و برای همه اینطوری نیست...

اما

برای من که شد... !

ندیدنت دلیل بر نبودنت بود...

ای حجم بر فراموشی رفته !

ناز کوچولو دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 19:02 http://beiragh.blogsky.com

وقتی رفت حاشیه درختامون طلایی بود
ماه توی آسمون بود و قحطی روشنایی بود

نمیدونستم اینقدر خوب می نویسی

نصیر دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 19:03 http://nasir.blogsky.com

موفق باشی داداشی

من روی لب هایم یک تابلوی لبخند آویزان کرده ام

تا لب هایم مجبور به تظاهر مدام نباشند ...

حالا تابلو تظاهر می کند نه لب ها .

این طور هم من راضی ترم ... هم لب ها !

ناناز دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 21:53 http://onlynanaz.co.sr

سلام
می توان دل را به یک شب بو سپرد
با خدا رازو نیازی تازه داشت
ممنونم سر زدی بسیار زیبا می نویسی ادامه بده خسته نباشید.

آزیتا دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 23:12 http://azi.blogsky.com


وقتی رفت حاشیه درختامون طلایی بود
ماه توی آسمون بود و قحطی روشنایی بود
سلام
پاییز برگ ریزان آپ شد...

مسعود سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:12 http://massoudx12.blogsky.com

سلام امیر جون

ممنون که اومدی پیشم تنها میتونم بهت بگم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ...

باور کن !

دوست دارم ....

خانومی سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:07 http://nedaayedel.blogsky.cim

محمد چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 13:24 http://www.mm2.blogsky.com

ز شادی در همه عالم نگنجم
اگر یک لحظه غمخوارم تو باشی

اگر جمله جهانم خصم گردند
نترسم چون نگهدارم تو باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد