شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

ندبه های دلتنگی

سلام بر آل یاسین! سلام بر تو که ندیده تو را عاشق شدیم.

مهدیا! ما شهادت می دهیم که عصیان ما غیبت تو را طولانی ساخت و معترفیم به اینکه جهالت ما بر قلب پرعطوفت تو زخمها زده است. ما شهادت می دهیم که کتاب تو را نخوانده بستیم و بعضا تو را نشناخته معرفی کردیم. ما شهادت می دهیم که پیروانی ناسپاس بودیم و دشمنانت را بر تو جری ساختیم.

اما، اما ای رفیع تر از مسند عشق! بر ما ببخش قصورمان را که قاصریم و دعا کن بر هدایتمان که گمراهیم و مران ما را که رمیدگان درگه نامحرمانیم.

نگارا! تو را دوست می داریم و قسم به چشمانت که این بار دروغ نمی گوییم. هجر تو بر ما چه گران آمد .

ای معشوق ما که در عشقبازی ممتازی و در محبت استادی. ای آیینه کمال خلقت و ای زیباترین مصداق حضور خدا، اعجاز کن. ای معروف خدا! از احرام انتظار خارج شو و اعتکاف هجران را بشکن. روزه غربت را افطار کن و نقوس مردگان را زندگی بخش.

دلبرا! چمن چمن نرگسان بر آستانت خیمه زدند و در اشتیاق جمعه موعود گریبان می درند. نسیم نسیم در پی تو می وزند تا یک پیچک موی تو را بنوازند. عندلیب عندلیب نغمه کنان بال می سایند که واژه ای از اشعار تو را بربایند.

یارا! دستانمان را می گشاییم تا به شبنم پیشانی تو وضو سازیم و سر می ساییم بر عبادت تا به غبارش سجده کنیم.

ای سبزتر از برگ بهشت خوشبوتر از عطر سرشت! رقیبانت را در خاکستر توبه دفن کردیم تا فقط با تو دلدادگی کنیم.

بدخواهانت را به سنگ نفرین مغضوب کردیم و بدصفتان نامرد را به دشنام بی غیرتی تازیانه زدیم.

نفسا! فرصتی ده تا به یمن عهد دوباره، چرخش غیبت تو به حرکت درآید و ریسمان هجران تو بریده شود ما بیداریم، بیدار از بد ایمانی و بد عهدی. ما تو را چون نگین سلیمان به میان خواهیم گرفت و افتخار سربازی تو را به گذشتگان و آیندگان فخر خواهیم فروخت.

موعودا بیا! و دستان ما را بگیر و تا عرش خدا بالا بر. صوت خویش را آشکار کن تا به مناجات تو بیدلان بسوزند و  انتظار به سرآید .

بی تو لبها به خنده مباد و نرگس چشمان بی تو گریان باد. ای واصل زمین و آسمان! ای وارث آدم تا خاتم! ای آخرین برهان روشن! بی تو دلتنگی ما را پایان نیست. بی تو گذر زمان را توان دیدن نیست. بی تو عشق را نگاه باور نیست. شمع در فراغت اشکریز است و گل برگ ریز و ما در عجبیم که با وجود این حزن و اندوه ، زندگی همچنان در چرخش است.

بگذار برایت بگرییم. بگذار بر دلتنگی مان ندبه کنیم. بگذار با پرندگان ناله زنیم و بگذار چون آسمان ابری شویم. می خواهیم بار دیگر با تو عهد بندیم اما نشکنیم. می خواهیم با تو بمانیم اما نه تا ساحل که تا دریا.

آفتابا! از چه در پرده غیبت ، رخ برگرفتی ! این حجاب را کدام دست زمان کنار خواهد زد. این سر، سر به مهر، به چه سان شکسته خواهد شد؟ به کدام تضمین پس از یافتنت تو را از دست نخواهیم داد؟ کدام دلی را یارای فصل بعد از وصل خواهد بود؟

مقصدمان چه بعید و دور است از تو، چه سخت است باور گم شدن تو، نه... تو پیدایی و این ماییم که گمشدگانیم.

نظرات 6 + ارسال نظر
صنم پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 18:04 http://freelife.blogsky.com

بازم بگو سر نمی زنی

سیامک پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 20:14 http://siamaksalimy.blogsky.com

میبنی که حتی از اون ور دنیا هم بهت سر میزنم .

لاوت دارم اینقدر ( )
دستام بیشتر از این باز نمیشه .
بای

احسان جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 18:34

سلام علی آل یاسین
مهدی جان عاشق توایم اما افسوس که خود خانه دل را برای آمدنت مهیا نساخته ایم.با مژگان نروبیده ایم گرد راه را و با اشک نشسته ایم غبار دل را.
اماما از کاروان عاشقان تو عقب مانده ایم مددی ده تا به آنها برسیم....

ف-م شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:33 http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

من آپم ، دوست داشتی بیا . خوشحال میشم!
یاحق!

سیامک شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 13:23

دوستت دارم


ای کاش جمله زیبای دوستت دارم بی هیچ غرضی بر زبان ها جاری بود!

ای کاش از گفتن دوستت دارم، از ترس سوءتفاهم ها غلط اندیشی ها باز نمی ایستادیم،

ای کاش محبت را بی هیچ چشمداشتی حتی چشم داشت محبت، به او که دوستش داریم هدیه میدادیم

ای کاش، جمله دوستت دارم را به هوس آلوده نمیکردیم

آوا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 15:38 http://nesfe.blogsky.com/

سلام دوست عزیز... آپ کردم دوست داشتی بیا... جشن تولد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد