شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

؟!!

چرا انگشتانت را اینچنین محکم درون گوشهایت فرو برده ای؟

از من که صدایی نمانده است جز یک نگاه!

نظرات 21 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 19:04

vaghan neveshtan in chizayi ke neveshti che arzeshi dare...ke chi hala ke dokhtara az in sen ta un sen chejurian...vaghan chizaye digeyi nadari benevisi

نسیم سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 http://narmafzarkids.blogsky.com

مرو ای دوست ز من امشب که تنها امشبم تنها
نخواهی دید ازین پس تو من دیوانه ی رسوا
حدیث آرزومندی به من برخوان که جز امشب
ازین پس من نخواهم دید چنین خواب و چنین رویا
ز من پنهان مکن رویت که ترسم عاقبت هجرت
چنانم دور خواهد داشت چو مجنون در غم لیلا
فتادست شور و غوغایی به افلاک در غم مهتاب
نقاب از چهره ات افکن هویدا کن دمی آن ماه
وجودم از وجود تست, ای یار دلارامم
نه هستم من, نه بودم من, تویی پنهان, تویی پیدا
ٍسلام خوبم. اپ کردم

.... سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 http://www.doroghcity.blogsky.com

سلام...
چرا دیگه بهم سری نمیزنی
مرسی میای...
بازم به من سر بزن...
دوست عزیزم

بستنی چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:17 http://icecream.blogsky.com

سلام عزیز
خوبی خوشی
سال نو مبارک باشه

نگاه منتظر چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:43 http://www.rihcf.com

چشمهایی منتظر نگاه مهربان شماست
منتظرشون نگذار

ممنون

نرگس چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 13:58 http://www.myloveship.blogfa.com

سلام آقا امیر .وبلاگت خیلی جالبه!راستی ببخشید دیر بهتون سر زدم .گرفتار دروس سخت دانشگاهی بودم!با تبادل لینک هم شدیدآ موافقم .موفق باشی

مزیم چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 21:55 http://baan3117.blogfa.com

در کنار تو ام دوست من !

احساسم را با تو در میان می گذارم ،

اندیشه هایم را با تو قسمت می کنم ،

راهی مشترک پیش پایت می گذارم ،

اما از آن تو نیستم !

با مسئولیت خود زندگی می کنم !

مرا به ماندن مجبور نکن ! دوست من !

احساسم را به کفه ی قضاوت نگذار !

نه اندیشه ای برایم معین کن

و نه راهی برای درنوشتن !

به تصاحبم نکوش

تعهداتم را نادیده مگیر !



اگر از آزادی محرومم کنی

ـ دوست من ! ـ

تو را از بودنم محروم خواهم کرد !

مارگوت بیکل

نیره پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:30 http://bayadraft.persianblog.com

سلام. عذر می خواهم به دلیل تاخیری که داشتم. پیشاپیش فرارسیدن عید سعید باستانی را به شما و خانواده محترمتان تبریک عرض نموده و آروزی توفیق روز افزون در پناه باریتعالی دارم. به امید روزهای سبز و با برکت

صدر پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:31 http://khodkar.blogsky.com

سلام!
پیشاپیش عیدت مبارک!
امیدوارم سال خوبی داشته باشی.....
موفق باشی
صدر

نیره پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:49 http://bayadraft.persianblog.com

سلام. عذر می خواهم به دلیل تاخیری که داشتم. پیشاپیش فرارسیدن عید سعید باستانی را به شما و خانواده محترمتان تبریک عرض نموده و آروزی توفیق روز افزون در پناه باریتعالی دارم. به امید روزهای سبز و با برکت

نگار جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 15:34 http://http:/ nime-gomshode.persianblog.com

میان هفت سین آشنایانم سکوتی بیشتر پیدا نخواهم کرد
سراغ از عشق بی اندازه دیگر نیست
و سهم قلب من آنجا نمی باشد
سراسر معنی بی مهر پوسیدن
سفره ها خالی ست از تفسیر روییدن
سؤال من هنوزم در به در دنبال پاسخ می رود
سلامم را که پاسخ میدهد از جنس تنهایی ?سلام منم اپم خوشحال میشم بیای

حسن شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:53 http://hellobyebye.persianblog.com

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
+*+
سلام دوست من /./شما لینک شدید /./ برای مدتی یا بهتره بگم یه چند روزی رو دوباره برگشتم و امیدوارم که دوباره منو از خودتون بدونید و با اومدنتون به کلبه محقر من رونق ببخشید.
/./
مرگ در هواپیما می آمد
با پروازی از پراگ.
با او گفتم : نمی توانستی اندکی صبر کنی؟
بگذار دست کم فقط همین دیدار زنده بماند.
پاسخم داد : بی فایده است ،
این لحظه را تحمل نمی توانی کرد
و به هر حال
دوباره تکرار خواهد شد ،
به لحظه ی رستاخیز تو.

ویروس یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:38 http://DataBus.persianblog.com

زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و خزان یأس گلبوته های امید بهار جان را در وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد ( ؟ )

نازنین شبگرد یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:20 http://amirrony.blogsky.com

مرسی که بهم سر زدی . من آپ...

شکوه ایستادن یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 http://www.rihcf.blogfa.com

سلام عیدتون مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید
به ما هم یه سری بزنید

حسن یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 17:12 http://hellobyebye.persianblog.com

امشب تو شهر چراغونه /./ خونه ی دیبا داغونه /./ مردم ده مهمون مان /./ با دامب و دومب به شهر میان /./ داریه و دمبک می زنن /./ می رقصن و می رقصونن /./ غنچه ی خندون می ریزن /./ های می کشن /./ هوی می کشن : /./ ((شهر جای ما شد! عید مردماس ، دیب گله داره / دنیا مال ماس ، دیب گله داره / سفیدی پادشاس ، دیب گله داره / سیاهی رو سیاس ، دیب گله داره))...#*#*# سلام دوست من /سال خوب و خوشی رو براتون آرزو می کنم و امیدوارم همواره شاد موفق و پیروز باشید / به روزم و ...

نفس یک پسر تنها یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 22:12 http://naf3-1pesaretanha.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
عذر میخوام اگه چند وقته سر نزدم
عید شده و باید بلاگ رو یه سر و سامونی میدادم
نفس یک پسر تنها به روی سرور میهن بلاگ منتقل شد
و با موضوعات جدید این قول رو میدم که تا بتونم هر روز آپ کنم
اما یه خواهـــــــش: اگه من رو لینک نکردین که لطف کنید و این کار رو انجام بدید.اگه هم قبلا این کارو رو انجام دادین که خواهش دارم آدرس اون رو به
http://naf3-1pesaretanha.mihanblog.com تغییر بدین.
عذر میخوام اگه یه مطلب رو برا همه دوستان فرستادم
خیلی عجله دارم و قول میدم سر فرصت بهت سر بزنم
با احترام
مهرداد ؛ مدیر بلاگ نفس یک پسر تنها

مصطفی دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 http://isis.blogsky.com

سلام
عالی بود
سال نو مبارک

آزیتا دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:23 http://azi.blogsky.com

هم صدا با دل من
همه فاخته ها می خوانند
خانه ات آبادان
سینه ات نورافشان
و خرامیدن نوروز مبارک بادت

مسعود سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:34 http://www.tabassomakalamat.blogfa.com

... بهار طبیعت فرارسید ولی خزان باغ پیامبر هنوز ادامه دارد گلها شکفتند ولی غنچه های اشک هنوز بر رخسار شیعیان می غلتد و این بهار پیچیده در خزان است.
بهار باید غم از دل بشوید اما چه کنم که این بهار شکوفایی زخمها را بربدن شهیدان یادآوری می کند.
آیا به نغمه سرایی بلبلان گوش دهم یا به نوحه سرایی افلاکیان و قدسیان؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آیا سر به بالین طبیعت بگذارم در حالی که:
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
آیا به طرف چمن رو کنم و جست و خیز کودکانه و مستانه سر دهم در حالی که اطفال رسول خدا پای برهنه بر روی شن های داغ و ریگ های سوزان و خارهای مغیلان از ضربه های تازیانه ها می گریزند؟
بخندم یا گریه کنم؟
نغمه خوانی کنم یا نوحه گری؟
تبیرک بگویم یا تسلیت؟
مگر می شود مصیبتی را که امام زمان شب و روز بر آن گریه می کند و به جای اشک خون می گرید فراموش کرد؟
اگر به فکر بهاریم خزان باغ پیامبر را هم فراموش نکیم.

حسن سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 http://hellobyebye.persianblog.com

روزی ما دوبارهذ کبوترهامان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت.

روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست.
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه یی ست
و قلب
برای زنده گی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.

روزی که اهنگ هر حرف، زنده گی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.

روزی که هر لب ترانه یی ست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.

روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.

روزی که ما دوباره برای کبوترهامان دانه بریزیم...

و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد