هیچ وقت نگفتم می ترسم دنیا به پایان برسه و تو هنوز حس منو ندونی
هیچ وقت نگفتم می ترسم یادت بره دلت برام تنگ بشه
نکنه فراموش کنی یه نفرهر روز و هر لحظه به یادته
نکنه به دلت بگی بی من سر کنه که من نمیتونم بی تو بمونم
بهونه عجیب و سرکش و مغرورم
من هیچی نمیگم اما میخوام تو بدونی ....
سلام اگه دوست داشته باشه نیاز به گفتن نیست میدونه
آشیانه شعر به روز شد منتظر حضور گرمتون هستم
موفق وشاد باشید
واقعا همینطوره...
ولی چرا؟
چرا همه ما حرفامونو تو دلمون نگه می داریم و انتظار داریم طرف مقابلمون همه چیزو بفهمه و درک کنه؟
شاد و موفق باشی....
سلام دوست خوبم. اگه چیزی نگی که نمی دونه. باید بگی. منم به روزم. بیا.
سلام
وبلاگ زیبایی دارین
از مطالبتون لذت بردم
امیدوارم موفق باشین
به خونه ی تنهایی های منم اگه شد سر بزن
منتظر حضور سبزت هستم
خدانگهدار
کاش واقعیت ها این قدر تلخ نبودند
عمر لحظه ایست از برآمدن تا به آخر آمدن... و کار ما در این میان شکفتن است و بس.... واقعا وبلاگ قشنگی داری ... ضمنن محکمتر بگو........ موفق باشید و سرفراز
گلی از شاخه اگر می چینیم برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را بخوانیم و ببوئیم و معطر بشویم شاید از باغچه اندیشه مان گل روید
سلام بی معرفت خوبم. چرا دیگه سر نمی زنی.
بابا تازه لینکتو گذاشتم