عاشقی یعنی...
عاشقی یعنی که دل را باختن
هیچ کس را غیر از او نشناختن
گم شدن در آرزوهای محال
سوی رویاهای رنگین تاختن
با وفا یک عمر هم بستر شدن
خویش را ویران و او را ساختن
قید این دنیای فانی را زدن
از جهان فارغ، به او پرداختن
عاقبت تنها به جرم باختن
شرم کردن ، سر به زیر انداختن!
سلام بسیار زیبا نوشتین تبریک میگم
آخرش قیامته
سلام...عاشقی یعنی دچار....به منم سر بزنینی...یاعلی
شعر زیبائی بود امیدوارم همیشه موفق باشید
سلام
فقط اومدم که بگ ما انسان ها هممون مثل همیم
====>>> فراموش کارررررررر<<<====
مثل تو
جمعه ی ساکت
جمعه ی متروک
جمعه ی چون کوچه های کهنه ‚ غم انگیز
جمعه ی اندیشه های تنبل بیمار
جمعه ی خمیازه های موذی کشدار
جمعه ی بی انتظار
جمعه ی تسلیم
خانه ی خالی
خانه ی دلگیر
خانه ی دربسته بر هجوم جوانی
خانه ی تاریکی و تصور خورشید
خانه ی تنهایی و تفأل و تردید
خانه ی پرده ‚ کتاب ‚ گنجه ‚ تصاویر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت ...
سلام دوست عزیز خیلی زیبا بود امیدوارم موفق و بهروز باشین.
آستان جانان آپ شد.
منتظر حضور سبز و صمیمیتان هستم.
سبز باشین......سبزوآفتابی.......
سلام سروده زیبائی بود
عاشقی یعنی سراپا سوختن
آتشی بر جان خود افروحتن
با دل شیدا به گریانی و درد
دل شکسته دیده بر در دوختن(ف.شیدا)
شاد وموفق باشید