شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

حرفهایی برای نگفتن...

 
برای سخن گفتن تلاش نکن...
 
لبهایت ؛ خود سخن می گویند با من ...
 
تو ؛ خود ؛ حدیث مفصل بخوان ازین مجمل !
 
 
نظرات 8 + ارسال نظر
شهرزاد پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 13:04 http://parvazraaghazkhahamkardbato.blogsky.com

غم تو دلم قد دو صد هزاره

شهرزاد پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 14:30 http://parvazraaghazkhahamkardbato.blogsky.com

اگه بخوام هم نمی تونم حرفی بزنم

شهاب دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 16:20 http://binafasi.blogsky.com

خیلی قشنگ بود ! هم این نوشته . هم بهانه و هم آقای حلزون!
بدرود تا بعد...

دیانا سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 15:32 http://justkhodam.blogsky.com

سلام
خوبی
حلول ماه رمضان مبارک
ما رو هم از دعاهاتون بی نصیب نذار

هرروز سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 15:59 http://harruz.persianblog.com

سلام. عجب عکسی. به روزم. بیا!

بهار سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 22:54 http://hedayatyaar.blogsky.com

سلام
به من ایمیل بدهید شماره حسابی برایتان فرستاده میشود
در صورت تمایل مبلغ را واریز کپی فیش را فرستاده در اولین فرصت با پست پیشتاز برایتان فرستاده میشود

مریم حقیقت پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 http://aryanpoem.persianblog.com

سلام عزیز این دادگاه مرا متهم.....تو آیا؟یا علی

حسین متولیان شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:27 http://botgar.persianblog.com

سلام....از آشناییت خوشحالم امیر جان....من شاعر شعر از اتفاق آخر ... هستم...و خوشحالم که توجه ات رو جلب کرد...بیا پیشم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد