شنبه را تکه تکه می کنم و یکشنبه را - بی هیچ درنگی ـ می سوزانم با آه. دوشنبهی وحشی را که در شیب تنهایی رام میکنم با چند قطره آب شور، دیگر برای کشتن سهشنبه تیغی نیست، آبی نیست، آهی نیست، مگر دعا. و بعد دیوانهوار بوسه میزنم بر معبد دستهای چهارشنبه که از فرط همسایگیات بوی نور می دهند. و اینها و این همه تنها برای تو ای نشسته در شب شتابناک آدینه! [ جمعه 22 دیماه سال 1385 ] [ 12:21 ] [ امیر ]
|