شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

نازنینم ، همسرم

 

ای همه تو ؛

سر و تن و جانم ، همه ی احساسم فدای تو

عشقم تو ، ایمانم تو

این دلم مالامال ، مال تو !

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حضرت عشق --** روزبه **-- جمعه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 13:06 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

چشات گفتن که بشکن ! من شکستم شک نکردم...هزار بار مردمو؛ می میرمو باز ترک نکردم...شک نکردم !...خیال کردم بری میری از یادم...تو رفتی و نرفت چیزی ار یادم !‌...تو رفتی تازه عاشق تر شدم من...از اونی ام که بود بدتر شدم من...!؟!
--------
درود !
امیدوارم که حالت خوب باشه
بعد از یک ماه دوری از نوشتن بالاخره
میخونه ی **حضرت عشق** به روز شد
منتظر قدم گلباران و گرمت هستم
قربانت
فعلا...
------ یا حق ! ---------

مهدی شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 20:08

سلام . بسیار زیبا و با احساس می نویسی و بسیار هم خوش سلیقه هستی .
موفق و پاینده باشی ............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد