طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
جمعه تنها روز هفته است که تنها یک نقطه دارد . . .
من به فدای آن خال هاشمی تو . .
.
این یک روز مال تو!
جمعه که قابل تو را ندارد . . .
برگرد کــــــه بر بهار مــــــا می خندند یک عده به انتظار ما می خندند
دستان سیاهی که به خون آلود ست گویند که انتظار مـــــا بیهودست
سلام.راه شما...
نگاه خداست...
پلک بزنی و خواب ربوده باشدت...
بی راهه خواهی رفت...
آمدم و خواندم.زیبابودخواندم و رفتم.موفق باشید
آقا علیرضا، کامنتت از طبع شعر من هم پر بار تر بود.
عالی بود.
20
خـــدایــا
ایــن دلــتـنــگــی هـــاے مـــرا
هــیــچ بارانی آرام نمی کند
فــکــرے کن
اشــکــ مــن طــعــنــه مــیــزنــد بــه
بــاران رحــمـــتــ اتــ
فوق العاده بود. بسیار زیبا.
سلام
علیکم السلام
این شعر از کیه؟ خودتم شعر میگی؟
خودم هم شعر می نویسیم ولی این شعر اثر من نبود
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً - الهم عجل لولیک فرج
الهم عجل لولیک فرج
شرمندتم رفیق به مولا نه اینکه نمیام اینجا یا کم میام به یادت نیستم!
نه درگیرم!
با خودم با نفسم با . . .
راحت باش بگو خودتو خالی کن بگو با من هم درگیری D:
دیگه با کی درگیری داداش ؟!!!
من نوکر مرامتم رفیق بی کلک
قدمت روی چشم.
هر وقت بیایی خوش آمدی و آغوشم برایت باز و چای رفاقتم تازه دم است!
به امید آن روز
من از عصرهای جمعه بیزارم دلم میگیره بی حوصله میشم
این دل گرفتگی فقط در مورد شما نیست... کل هستی انتظار را زمزمه می کند... اللهم عجل لولیک الفرج