شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

تسبیح انتظار

صَف مے کشــند دلتنگے هاے مَن ...

 چو دانه هاے تسبیــح ِ به نَخ کشیــده شُده

 چقــَدر بگـردانَمْ دانــه ها را

 تا تـــو بیایے ؟!

 


پ.ن.1 : هم مخاطب خاص دارد و هم مخاطب خاص تر...!

نظرات 4 + ارسال نظر
فرشته سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 http://koochebaghekhateraat.persianblog.ir/

هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن
به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را . . .

خیلی قشنگ بود. ممنون

محیا سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:31

دلتنگی حال این ایام من است
وقتی از میان اینهمه رهگذر
هیچکدام تو نیستی...

سلام... ارادتمندیم
اومدم عرض ادبی کرده باشم...
موفق باشید

علیکم سلام
ممنونم از حضورتون
سلامت باشید

ⓖⓞⓛⒾツ پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:59 http://flowerever.blogsky.com/

چشم انتظاری دو حالت داره ! به نظر من:)
یکیش میدونی که میاد که شیرینه !!!
و دومینش تلخه چون نمیدونی میاد یا نه!!!

مال من که اومده... عسلم... شیرین شیرینم...

دیوونگی پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 20:06 http://www.ali-4654.persianblog.ir

گاهی گمان نمیکنی و می شود / گاهی نمی شود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست / گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت نیست /گاهی تمام شهر گدای تو میشود . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد