هیچ معجزه ای نمی تونه مثل آغوش تو منو مومن کنه، نوازشم کن. نترس، تنهایی واگیر نداره . این رابطه های مجازی که تموم میشه ، بعد مشکل تازه شروع می شه ، که ثابت کنی بابا پستای من ربطی به تو نداره ، شما تموم شدی! گاهی باید دست از سرش برداری ؛ و بگذاری دور گلویش...! خلاصه، آدم باید خاکی باشه، شاخ که باشی جات رو سر گاوه....
پ.ن.1 : لطفا به دنیام احترام بذارین و به هیچ وجه آشغال نریزین!!!
پ.ن.2 : اگه خوشتون نمیاد اون بالا یه × هست
پ.ن.3 : خدایا ! بیا روی هم رو ماچ کنیم و تموم شه بره ... دلگیر نشوازمن ... ولی ته نامردیه دنیات ...
پ.ن.4 : آدم دلتنگ ؛ حرف حالی اش نمی شود …. لطفاً برایش فلسفه نبافید...!
پ.ن.5 : میخواهى بدانى چه مى کشم ؟ فقط یکبار سیگار را از آن طرف که مى سوزد بکش !
پ.ن.6 : سیاه سیاهم ، با زرد هماهنگم کن استاد!
پ.ن.7 : پروردگارا، اجلم را به تأخیر انداز ، چند روزیست دلم حال محرم دارد.
سلام
خدا نکنه دلتون گرفته باشه
همیشه شاد شاد باشید دوست عزیز
متشکرم
کمی خسته و پکرم...همین
اقا موفق باشی تا میتونی بخند به قول سهراب
به کوتاهی ان لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم میگذرد آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.
سلام
ممنون از نظرتون.
سهراب راست میگه ها...
سلام امیر اقا خوبین خوشین
وای چقده این پست شما حرف دل چند وخ پیشای من بود اصلا من دقیقا داشتم چیزایی رو می دیدم که خاطره های انواع خطاهای عمد و غیر عمدی رو که زده بودم زنده می شد با این تفاوت که دفه های قبل من در نقش قاتل بودم و ایندفه مقتول! واسه خودش یه کتب دو جلدی مکافات جنایات بود اصلن. ایشالله که اینروزای شما ختم به خیر بشه.
شما زیاد فیلم نگاه میکنید؟
کتابهای جنایی و خشن زیاد مطالعه می کنید؟آگاتا کریستی و پوآرو...؟
نویسنده هستید ...؟
... اینها حرف دله، لاجرم بر دل می نشینه !
برای هر کسی پیش میاد. من و تو و ایشون هم نداره. اصلن شتریه که در خونه همه می خوابه!
ممنون از ابراز لطفتون. به قول معروف این نیز بگذرد.
سلام
بلا دور
چیزیم نیست . انگار یک طوریم شده. همین
دوست خوبم........
می ترسم چیزی بگم که نه تنها دلتو اروم نکنه بلکه بیشتر غمگینت کنه...
به احترام اولین باری که اومدم اینجا و اخرین بار نیست و به احترام غمت سکوت می کنم.
اما دوست دارم بدونی که منتظر لبخندتم.........
از بزرگواری شما سپاسگزارم.
کمی خسته ، عصبی و داغونم... خوب میشم. زیاد ناراحت من نباشید.
شما خندان و سلامت باشید.
یا حق
با چش هایی از حدقه در آمده و با یک نفس همه نوشته ات را بلعیدم و یک آب هم روش.
دلت گرفته بود امیدوارم که «بشکاف» را پیدا کنی تا فضای سینه را بشکافی و غمت را دور بریزی!
آمین
ممنون بابا.
بشکاف داری؟
چه خوب غم اون یه لحظه رو که یه لحظه لحظه ای رو یادم میاره میفهمم ..چه درد تازه ای داره حتی اگه سالها از روش بگذره ....
بگذر و بگذریم... نگفتن بهتر...
سلام امیر عزیز. مرسی که اومدی پیشم.
وبلاگت هم خیلی دیدنیه. هم خیلی خوندنی.
فکر کنم از این به بعد زیاد بیام پیشت واسه همینم لینکت می کنم البته با اجازه.
متشکرم. من هم متقابلا شما رو لینک کردم.
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تاکربلادیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندر غم تاب وتب است
این زن صدایش آشناست ای وای من این زینب است
فرارسیدن عزای آقا ابا عبدالله الحسین تسلیت باد...
یا الله از این بانگ جرس...
کربلا... وا ویلا... برادرم کجایی ؟!
خلاصه، آدم باید خاکی باشه، شاخ که باشی جات رو سر گاوه....
خاکی که باشی جات زیره پای گاوه....
نه. از اون نظر که نباید شاخ بازی در بیاری...
خاکی بودن که خوبه. مگه نه؟
چقدر پی نوشتهای این پست زیبا بودند...
متشکرم.
این همه نظر متفاوتی بود.
چه بازی تلخی بود...
تو چشم گذاشتی و من قایم شدم...
بعد تو یکی دیگه رو پیدا کردی و من واسه همیشه گم شدم...
یا شما بازی رو بلد نیستی یا همبازیت...
مهم اینکه اون رفت. پس سعی کن خودت رو پیدا کنی.
از این نوشته کلافگی می بارید... امیدوارم هر چه هست به زودی رفع شود.
انشاء الله
بهشت همین جاست...
فاصله ی بین دو پلک من ...
وقتی به تو نگاه می کنم...
وا...
بهشت همین جاست...
میان دو پلک من...
وقتی که به تو نگاه می کنم...
وا...
سلام آقا امیر خوبین ؟امیدوارم هر مشکلى بوده حل شده باشه
مرسی
ان شاءاله حل میشه
اتفاقا اصلا هم کلافه برانگیز ! نبود . خیلی هم حال کردم .. پانویس هات هم که از یک تا چهارش خیلی نازنین بود . اون بارونه هم که کلی خیسم کرد . دیگه چی ؟ اینها که همه خوب بود !
نظر محبوبه دیگه...
مرسی
متشکرم که به پانویس ها هم توجه داری.
بارون که معرکه س !
دیگه هیچی. پس چرا باز عصبانی هستی؟!
اون بی اسم من بودم!
آهان. حالا شد. مرسی
ایشالله که توی این غیبت طولانی رفع کسالت شده باشه ... منتظر نوشته های شاد هستم...
بعله. حتمن. خبرتون میکنم
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد
که بیاد تو تنهاییم …. و من اجازه ندم !
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه
مگه من مردم که تنها بمونی … !
آدمــــــا
گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن
یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن:
کسی نمـــــــرده
فقط دلـــــــــم گرفتــــــه…!
نـه اینکــه زانــو زده بـاشـم
نـه !
فقط دلتنگــــی سنگین است
همیـــــــــــن !