شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

ناودان احساس

ناودان‌ها شرشرِ بارانِ بی‌ صبری ست

آسمان بی ‌حوصله، حجمِ هوا ابری ست


 

 

1- ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ را ھﻢ ﮐﻪ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻦ ﺑﯿﻨﺪازی، ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪن ﻣﻦ ...ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮﺳﺖ !

2- و اﯾﻦ ﮐﻪ ھﻨﻮز ھﻢ ﻧﮕﺮاﻧﺖ ﻣﯽ ﺷﻮم ...ﻧﮕﺮاﻧﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ !

3- می پرستمت. بگذار بگویند کافر شده ام...

4- دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺷﮏ دارم، وﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻪ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﻣﻦ ﯾﻘﯿﻦ داﺷﺘﯽ و ﺑﯽ بهاﻧﻪ رﻓﺘﯽ !

5- فقط چند لحظه... متشکرم.

6- سر سوزنی اگه منو می خواستی، زمین و زمان را به هم می دوختم!

7- نذر کرده ام اگر نیایی، پیاده از یادت بروم...!

8- این بار... فقط همین یکبار، نخوانده مرا بفهم...

9- ﺣﯿﻒ ﻧﯿﺴﺖ بهار ﺑﺎﺷﺪ ...ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﯽ !

 

پ.ن.1: دماغتون رو بگیرید و سعی کنید برای ۵ ثانیه بگید «ممممممممم».

پ.ن.2: حرف های نگفته ام دیگر در سه نقطه نمیگنجد؛ پاورقی میخواد....!

 

آنجایی که تو باشی و من... یادت...بی او!

  

رﻓﺘﻨم ﮐﺎﻓﯽ ﻧﺒﻮد ؟

ﺣﺎﻻ داری در ﺷﻌﺮھﺎی دﯾﮕﺮان ﭘﺮﺳﻪ ﻣﯽ زﻧﯽ ؟

ﺷﻌﺮم را ﺣﻼﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ اﮔﺮ ...

ﺑﯿﻦ واژه ھﺎی ﻧﺎﻣﺤﺮم ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ !


 


1- دستم نمی رسد به بلندای چیدنت! باید بسنده کنم به "رویای دیدنت"...

2- گمم نکن... در گوشه ای از خاطرت آرام مینشینم، فقط، "بگذار بمانم"...

3- عاشقانه تر از این نیست که در واپسین لحظات باورم از بودن تو ,باور نکنم که " تو " رفته ای.

4- اﯾﻦ ﺑﺎر از ﮐﺎﺳﻪ ﭼﺸﻢ ھﺎﯾﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮت آب ﻣﯽ رﯾﺰم... ﺷﺎﯾﺪ زودﺗﺮ ﺑﺮﮔﺮدی !

5- ﺗنهاﯾﯽﭼﯿﺰھﺎی زﯾﺎدی ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻣﯽ آﻣﻮزد... اﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﺮو ﺑﮕﺬار ﻣﻦ ﻧﺎدان ﺑﻤﺎﻧﻢ !

6- ﻧﯿﺎز ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ، ﺗﻤﺎم ﻣﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد... ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪی ھﺎ !

7- در اﻧﺘﻈﺎر ﺗﻮ، ﮐﺎﺳﻪ ﺻﺒﺮ ﮐﻪ ھﯿﭻ... ﺻﺒﺮ ﮐﺎﺳﻪ ھﻢ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺷﺪ !

8- ﻓﮑﺮش را ﺑﮑﻦ، ﯾﮏ روز ﻣﯽ آﯾﯽ و ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ...ﻧﻪ ﻣﻦ ھﺴﺘﻢ، ﻧﻪ اﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎت !

9- وﻗﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﯾﺎ دﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﯾﺎ ﺑﺎران !

10- ﻋﺸﻖ را ﺑﺎ دﺳﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ و ﺑﺎ ﭘﺎ ﭘﺲ ﻣﯽ زﻧﯽ.ﺑﯿﭽﺎره ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﮐﻪ ھﻤﯿﺸﻪ زﯾﺮ دﺳﺖ و ﭘﺎﺳﺖ !

11- ﺗﻮ ھﯿﭻ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻔﯽ ﻧﺪاﺷﺘﯽ، ﻣﻦ داﺷﺘﻢ... ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮدم !

12- ﺟﮫﻨﻤﯽ ﺑﺪﺗﺮ از آن ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺪام ﺑﻪ ﻳﺎد ﺑﯿﺎوری ﺑﻮﺳﻪ ای را ﻛﻪ هنوز اﺗﻔﺎق ﻧﯿﻔﺘﺎده !

13- اﯾﻦ روزھﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰھﺎ دﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﻣﺜﻼ دﺳﺘﺎﻧﺖ !

14- ﺣﻖ اﻟﻨﺎس ھﻤﯿﺸﻪ ﭘﻮل ﻧﯿﺴﺖ، ﮔﺎھﯽ دل اﺳﺖ. دﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ دادی و ﻧﺪادی !

15- ﺑﮕﻮ ﺗﻤﺎم ﺗﻮ ﻣﺎل ﻣﻦ اﺳﺖ. دﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮاھﺪ ﺣﺴﺎدت ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﻮدم !

16- اﻧﺼﺎف ﻧﺒﻮد، رﻓﺘﻨﺖ ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮدﻧﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ !

17- ﺑﺮﯾﺪن، ﺑﺮدن اﺳﺖ. ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﺪه ای از ﻣﻦ ...ﺑﺮدن ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ دارد ؟!

18- ﺑﯿﻦ ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﻣﻦ ﮐﻤﯽ "دوﺳﺘﺖ دارم" ، زﯾﺮ ﺑﺎﻟﺸﻢ پنهان ﮐﺮده ام !

19- اینجا، امشب، تنهاﯾﯽ ﻣﻦ در ﺣﺪ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ اﺳﺖ !

20- ﮔﺎھﯽ دﻟﻢ ﺑﯽ ھﻮا، ھﻮاﯾﺖ را ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ھﻮای ﺗﻮ را ﮐﻪ ھﯿﭻ وﻗﺖ ھﻮاﯾﻢ را ﻧﺪاﺷﺘﯽ !

21- ﻗﺮار ﺑﻮد ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎه ﺑﺎﺷﯽ، ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﮔﺎھﯽ ﺑﺎﺷﯽ ،ﮔﺎھﯽ ﻧﺒﺎﺷﯽ... !

22- بهار آﻣﺪه اﻣﺎ ﻣﻦ ھﻨﻮز دﻟﻢ بهار ﻣﯽ ﺧﻮاھﺪ ...ﺑﯿﺎ !

23- ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮ ...ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺎم. اﻣﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﻮدت ﺑﯿﺎ !

  

چشمانت غزل خداحافظی ست...

خداحافظ ...

از هیجان خوشم میاد. الان هم یه سورپرایز خبری دارم.  گفته بودم مسافرم، حالا هم نوبت رفتنه! ما که رفتیم، روزای روشن خداحافظ... 3 بلیط برای 3 نفر...کجاش هم سکرته. مطمئنم دلتنگ میشم ولی سعی میکنم کوچه معشوقه خویش را فراموش نکنم!




مزرع سبز نگاهت دیدنیست   /   چشمهایت، چشمهایت دیدنیست 

زیر ابروی کمان بی زهت   /   تیر مژگان سیاهت دیدنیست
چون مرا از خود برانی وقت خشم   /   غرش چشم سیاهت دیدنیست 
همچو شاخ بید در دامان باد   /   زلفها بر شانه هایت دیدنیست 
گاه تسخیر دل شیدای من   /   آتش سرخ نگاهت دیدنیست 
آتش دل را به اشک افروختی   /   موج غمها در صدایت دیدنیست 
رقص گلها زیر باران بهار   /   شاپرک در دستهایت دیدنیست 
پای کوبان می روی از پیش من   /   حسرت من در قفایت دیدنیست 
هر چه گویم واقعا بیهوده است   /   چشمهایت، چشمهایت دیدنیست

 

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی

 

پ.ن.1 : ندارد.

پ.ن.2 : خیلی عجله داشتم. عذر تقصیر دارم.

پ.ن.3 : حلالم کنید تا حلالتان کنم!

هوای تو

باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست؛

اما... نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست...

 

» بعضی آدمها بوی خوبی دارند»

حتی وقتی دورند...

دلت که براشون تنگ میشه؛

بوی خوبشون توی ذهنت می پیچه...

و اونقدر دلت هواشون و میکنه، که دوست داری محکم بغلشون کنی!

 

 

دلم هوای تو کرد

و ابر آمد و یک آن دلم هوای تو کرد   /   غروب، نم نم باران... دلم هوای تو کرد

شبیه رفتن خورشید لحظه ی گذرت   /   غروب بود و فراوان دلم هوای تو کرد

درست آخر مهر از تو دل بریدم و باز   /   درست اول آبان دلم هوای تو کرد

چه سخت از تو جدا شد چه سخت تنها شد   /   چقدر زود و چه آسان دلم هوای تو کرد

دلش هوای مرا کرد یک نفر یکروز   /   همینکه گفت: "امیر جان!" دلم هوای تو کرد!

...

گذشت بی تو زمستان، بهار آمد و آه...

دوباره - از تو چه پنهان- دلم هوای تو کرد

 

 

پ.ن.1: خدایا...بابت آن روز که سرت داد کشیدم متاسفم...! 

سین هشتم

کنار سبزه و سکه

کنار آب و آیینه

تموم لحظه های سال تحویل

سکوتت "هشتمین"سین...


 

سفر کرببلا حاصلش رنج و بلاست

 

تقویم ها راست می گویند اما ما عادت نداریم حرف شان را باور کنیم. دوست داریم به روی خودمان نیاوریم تا دلخوشی های کوچکمان را داشته باشیم اما اگر حرف تقویم ها را باور نکنیم، یک روز حرف آینه ها را باور خواهیم کرد ...چقدر زود گذشت.

 

پ.ن.1 : تحویل نمیگیرم سالی را که بدون حضور تو تحویل شود

پ.ن.2 : با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم...

پ.ن.3 : در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم

پ.ن.4 : نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند. مثل آسمانی که امشب می بارد.

پ.ن.5 : حال خوبی ندارم... اما براتون حال خوش آرزو میکنم. روزهایتان بهاری و بهارتان جاودانه باد

پ.ن.6 : مرگ پایان کبوتر نخواهد بود. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.

پ.ن.7 : سخته... اما سخت کلمه ی پیش پا افتاده ای هست برای من.

پ.ن.8 : عیده و امسال عیدی ندارم. گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم... 

پ.ن.9 : نصیحت و دلداری نمیخوام. حق با منه! سفر کرببلا حاصلش رنج و بلاست.