شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

من... تهران... من...

فکر کن! در شلوغیِ تهران

عصر پاییز، در به در باشی

شهر را با خودت قدم بزنی

غرقِ رویای "یک نفر باشی"

 

پ.ن : بی تو من ... با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

روحت شاد و یادت گرامی

دور یعنی تو رفته ای، نیستی، نمی آیی... سفرت به سلامت!


آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد

کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد

مهر با بی مهری و نامهربانی میرسد

مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد...


نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد


سفر کرب وبلا حاصلش رنج وبلاست


افسوس که

خیلی زود دیر میشود

و اینبار هم دیر شد


نیما یوشیج: "یادت روشنم می دارد"


پدر سه نقطه دارد

پسر سه نقطه دارد

دختر هم سه نقطه دارد

اما مادر هیچ نقطه ای ندارد


 

او همانند سوره ای از " قرآن " است که هیچ کس حتی نمیتواند مانندش را برایت بیاورد


پ.ن : لالایی هاتو دوست دارم. میم مثل ...

·         کلیپ تصویری "خان ننه" با ترجمه فارسی (استاد شهریار)

·         موسیقی "مرو ای دوست" (استاد محمد اصفهانی)

·         مادرمن مادرمن تو یاری و یاور من (فیلم خواهران غریب)

 

ققنوسم من امشب!

دفتر عمر ورقی دگر خورد و اینجا چراغی روشن است...

بی تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو

من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو
هر که و هر کس همه تو ، این همه تو ، آن همه تو


پی نوشت : من نه منم !


تو، واژه ، وسوسه، شعر، بیدار

من تو را نمی سرایم

تو...

خودت در واژه ها می نشینی...

خودت قلم را وسوسه می کنی...

و شعر را بیدار می کنی...!


 

 

1-هیچ حرارت سنجی را امشب ، توان تشخیص دمای ِ تب ِ بی تابی ام نیست ...

2-هنوز هم قافیه را به نگاهت می بازم...

3-ذکر نام ِ تو ، قنوت نمازم شده جانم ...

4-غرور بی غیرتی دارم من...

5-آدم ها گاهی سنگ تمام می گذارند،آنجا که در میان خاک خوابیدی،"سنگِ تمام" را میگذارند و میروند !

6-دل هم فقط دل تو... دریا.

7-زندگی، یک مرگ به تو بدهکارم، بیشتر که نیست ؟!

آسمان با همه وسعتش تقدیم تو...خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست!

1.ماییم و نوای بی نوایی. بسم الله اگر حریف مایی.

2.ﮔﺎھﯽ، ﺷﺎﯾﺪ، ﺗﻨﮫﺎ اﺗﻔﺎﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﻔﺘﺪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ... اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﯿﻔﺘﺪ.

3. من گمان می کردم رفتنت ممکن نیست . رفتنت ممکن شد. حال باورش ممکن نیست ...!

4. نمی دانم که آیا تو می دانی که "بی تو..." ؟!

5. از آن شب که با تو خوابیدم، تو از ترس، دیگرنخوابیدی... و من از شوق تا ابدخوابیدم...!

6. تمام آسمانم وقف نگاهت.

7. دیگر نه آدم ، آن آدم است و نه حوا ، آن حوا. من و تو زاده کدامین دو نخستینیم که نه بوی آدمیت داریم و نه هوس حوا ... ؟!

 

آخرین نفسام و بی تو دارم حس میکنم (بشنوید با صدای مازیار فلاحی)

 


صدایت میکنم "بانو" با مصوت بلند "او"

به موسم آمدنت
تمام مسیر را گل باران خواهم کرد
تو فقط بگو از کدام راه میآیی و کی؟

 

 

یکهزار و سیصد و نود تو...

در ستایش چشمهایت،شعری نمی توان گفت. تنها باید تماشا کرد، مست شد و رفت!

 

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز       حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟

 

 پ.ن.1: گویند دعا وقت سحر اجابت می شود. آرزویی کردم. به زیبایی نگاهت...

پ.ن.2: وابسته اش کن به آغوشت؛ به بوسه هایت، به مزه لبانت... نمک گیرت که شد، دیگر ترک کردن بی معنی ست...

پ.ن.3: میان این همه علت، من معلولم. میان این همه اجبار، تو مجبوری. مجهولش کجاست؟!

چه بخواهی چه نخواهی، من با توام

من به غیر تو نخواهم، چه بدانی چه ندانی / از درت روی نتابم، چه بخوانی چه برانی

دل من میل تو دارد، چه بجویی چه نجویی / دیده ام جای تو باشد، چه بمانی چه نمانی

من که بیمار تو هستم، چه بپرسی چه نپرسی / جان به راه تو سپارم، چه بدانی چه ندانی

ایستادم به ارادت، چه بود گر بنشینی / بوسه ای بر لب عاشق چه شود گر بنشانی

می توانی به همه عمر دلم را بفریبی / ور بکوشی ز دل من بگریزی نتوانی

دل من سوی تو آید، بزنی یا بپذیری / بوسه ات جان بفزاید، بدهی یا بستانی

جانی از بهر تو دارم، چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد، چه بخوانی چه نخوانی

 

 

 

ای همه غمگین، اگر تنها شدی من با توام / خسته دل از هر که، وز هر جا شدی من با توام

گر به کنج بی کسی آمیختی با درد خویش / دلگران از مردم دنیا شدی من با توام

از غمت گریان منم گر تا سحر مانند شمع / اشکریزان در دل شبها شدی من با توام

ای عزیز همزبان ای هم نفس! ای هموطن! / خسته گر از گنبد مینا شدی من با توام

اشک غمگینان دلم خون میکند؛ ای وای من! / ناله کمتر کن اگر تنها شدی من با توام

ای بیابانگرد بی کس! گر ز غربت روزها / دربدر در کوه و در صحرا شدی من با توام

ای دو چشم اشکریزان! در دل شب های تار / هر زمان از دست غم دریا شدی من با توام

شعر من غم نامه عمر من است ای آشنا
هم سخن گر با کلام ما شدی من با توام

 

یک گل سرخ و این همه خار؟! میدانی چقدر نچیدنی شده ایی؟

اگه غم داشتی یه روز اگه کم داشتی هنوز اگه دیدی دنیا خنده هاتو دزدید
اگه حس کردی خدا نیس هواسش به شما اگه روزگار به ساز تو نرقصید
برقص ، من باتو بیدارم
نترس ، تنهات نمیذارم
بمون ، از عشق و با من بخون
برقص ، من باتو بیدارم
نترس ، تنهات نمیذارم
بمون ، از عشق و با من بخون

(دانلود «نترس» با صدای رضا صادقی)

 

 

حاشا مکن دل را عاشق تر از ما نیست / تنها بگو این عشق پای تو هست یا نیست
افتاده ام در دام تو با این دل خسته / چشمی که آهو می کشد راه مرا بسته
غم دیوانه واری دارد این عشق / چه شیرین انتظاری دارد این عشق
ببین هرجا دل درد آشنای خسته ای هست / اگر کهنه اگر نو یادگاری دارد این عشق
حاشا مکن دل را عاشق تر از ما نیست / تنها بگو این عشق پای تو هست یا نیست
افتاده ام در دام تو با این دل خسته / چشمی که آهو می کشد راه مرا بسته
اگرچه زندگی هرگز به کام عاشقان نیست / برای زندگی عاشق تر از ما در جهان نیست
دل را از عشق شعله ور کن / ما را از دل بی خبر کن

چون شب عاشقان روشن باش / ماه من تا ابد با من باش

(دانلود «دختری به نام آهو» با صدای سالار عقیلی)

مادر...

سایه ای بود و پناهی بود و نیست
شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست
سخت دلتنگم ، کسی چون من مباد
سوگ ، حتی قسمت دشمن مباد
گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر
"
هست " ناگه " نیست" گردد در نظر
باورم شد ، این من ناباورم
روی دوش خویش او را می برم!
می برم او را که آورده مرا
پاس ایامی که پرورده مرا
می برم در خاک مدفونش کنم
از حساب خویش بیرونش کنم
راست میگویم جز این منظور نیست
چشم شاعر از حواشی دور نیست
مثل من ده ها تن دیگر به راه
جامه هاشان مثل دل هاشان سیاه
منتظر تا بارشان خالی شود
نوبت نشخوار و نقالی شود
هر یکی همصحبتی پیدا کند
صحبت از هر جا به جز اینجا کند 
گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر 
خوش به حالت ، خوش به حالت ای مادر



میزبان عشق است و وای از عشق

عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم

هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم

دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله نور

گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ای را هُد هُد آورده ست آغازش تویی

از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم

سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان

دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد قل عشق الله الصمد

راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم

گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو

دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم

ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن

مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم

میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا می کند

هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم