شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

آنجایی که تو باشی و من... یادت...بی او!

  

رﻓﺘﻨم ﮐﺎﻓﯽ ﻧﺒﻮد ؟

ﺣﺎﻻ داری در ﺷﻌﺮھﺎی دﯾﮕﺮان ﭘﺮﺳﻪ ﻣﯽ زﻧﯽ ؟

ﺷﻌﺮم را ﺣﻼﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ اﮔﺮ ...

ﺑﯿﻦ واژه ھﺎی ﻧﺎﻣﺤﺮم ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ !


 


1- دستم نمی رسد به بلندای چیدنت! باید بسنده کنم به "رویای دیدنت"...

2- گمم نکن... در گوشه ای از خاطرت آرام مینشینم، فقط، "بگذار بمانم"...

3- عاشقانه تر از این نیست که در واپسین لحظات باورم از بودن تو ,باور نکنم که " تو " رفته ای.

4- اﯾﻦ ﺑﺎر از ﮐﺎﺳﻪ ﭼﺸﻢ ھﺎﯾﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮت آب ﻣﯽ رﯾﺰم... ﺷﺎﯾﺪ زودﺗﺮ ﺑﺮﮔﺮدی !

5- ﺗنهاﯾﯽﭼﯿﺰھﺎی زﯾﺎدی ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻣﯽ آﻣﻮزد... اﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﺮو ﺑﮕﺬار ﻣﻦ ﻧﺎدان ﺑﻤﺎﻧﻢ !

6- ﻧﯿﺎز ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ، ﺗﻤﺎم ﻣﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد... ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪی ھﺎ !

7- در اﻧﺘﻈﺎر ﺗﻮ، ﮐﺎﺳﻪ ﺻﺒﺮ ﮐﻪ ھﯿﭻ... ﺻﺒﺮ ﮐﺎﺳﻪ ھﻢ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺷﺪ !

8- ﻓﮑﺮش را ﺑﮑﻦ، ﯾﮏ روز ﻣﯽ آﯾﯽ و ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ...ﻧﻪ ﻣﻦ ھﺴﺘﻢ، ﻧﻪ اﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎت !

9- وﻗﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﯾﺎ دﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﯾﺎ ﺑﺎران !

10- ﻋﺸﻖ را ﺑﺎ دﺳﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ و ﺑﺎ ﭘﺎ ﭘﺲ ﻣﯽ زﻧﯽ.ﺑﯿﭽﺎره ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﮐﻪ ھﻤﯿﺸﻪ زﯾﺮ دﺳﺖ و ﭘﺎﺳﺖ !

11- ﺗﻮ ھﯿﭻ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻔﯽ ﻧﺪاﺷﺘﯽ، ﻣﻦ داﺷﺘﻢ... ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮدم !

12- ﺟﮫﻨﻤﯽ ﺑﺪﺗﺮ از آن ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺪام ﺑﻪ ﻳﺎد ﺑﯿﺎوری ﺑﻮﺳﻪ ای را ﻛﻪ هنوز اﺗﻔﺎق ﻧﯿﻔﺘﺎده !

13- اﯾﻦ روزھﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰھﺎ دﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﻣﺜﻼ دﺳﺘﺎﻧﺖ !

14- ﺣﻖ اﻟﻨﺎس ھﻤﯿﺸﻪ ﭘﻮل ﻧﯿﺴﺖ، ﮔﺎھﯽ دل اﺳﺖ. دﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ دادی و ﻧﺪادی !

15- ﺑﮕﻮ ﺗﻤﺎم ﺗﻮ ﻣﺎل ﻣﻦ اﺳﺖ. دﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮاھﺪ ﺣﺴﺎدت ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﻮدم !

16- اﻧﺼﺎف ﻧﺒﻮد، رﻓﺘﻨﺖ ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮدﻧﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ !

17- ﺑﺮﯾﺪن، ﺑﺮدن اﺳﺖ. ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﺪه ای از ﻣﻦ ...ﺑﺮدن ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ دارد ؟!

18- ﺑﯿﻦ ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﻣﻦ ﮐﻤﯽ "دوﺳﺘﺖ دارم" ، زﯾﺮ ﺑﺎﻟﺸﻢ پنهان ﮐﺮده ام !

19- اینجا، امشب، تنهاﯾﯽ ﻣﻦ در ﺣﺪ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ اﺳﺖ !

20- ﮔﺎھﯽ دﻟﻢ ﺑﯽ ھﻮا، ھﻮاﯾﺖ را ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ھﻮای ﺗﻮ را ﮐﻪ ھﯿﭻ وﻗﺖ ھﻮاﯾﻢ را ﻧﺪاﺷﺘﯽ !

21- ﻗﺮار ﺑﻮد ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎه ﺑﺎﺷﯽ، ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﮔﺎھﯽ ﺑﺎﺷﯽ ،ﮔﺎھﯽ ﻧﺒﺎﺷﯽ... !

22- بهار آﻣﺪه اﻣﺎ ﻣﻦ ھﻨﻮز دﻟﻢ بهار ﻣﯽ ﺧﻮاھﺪ ...ﺑﯿﺎ !

23- ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮ ...ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺎم. اﻣﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﻮدت ﺑﯿﺎ !

  

نظرات 36 + ارسال نظر
زیتون جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:53 http://zatun.blogsky.com/

ممنون

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 http://pws.blogsky.com

بیا به هم دروغ بگوییم!

من بگویم: بهار شده

تو باور کنی، بیایی!

دروغ خوب نیست. اصلا خوب نیست. هیچ فرقی ندارد که نتیجه اش مثبت باشد یا منفی. مهم اینه که دروغ بده. دروغ مصلحتی هم که گول زدنی بیش نیست... چون به هر حال حقیقت کتمان شده است.

پس : نمیام. این همه آسمون ریسمون نباف !

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 http://pws.blogsky.com

نگران نباش اگر

لب‌های تو را سانسور می‌کنند

شعرهای مرا نقطه‌چین!

در چاپ‌خانه‌های زیرزمینی تو را خواهم بوسید!

می‌خواستم برای تو شعری بنویسم، عشق امان نداد!

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:35 http://pws.blogsky.com

این‌قدر قافیه جور نکن شاعر!

گرگِ باران‌دیده‌اَند کلمات،

بخواهند، خودشان ردیف می‌شوند.

باد
و
بوی تو!

چه شود...!!!

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 http://pws.blogsky.com

سازت را

با بهار کوک کن

مرا

با چشم‌هات!

سلام بر چشم‌هاش؛

آن‌گاه که می‌خندند

آن‌گاه که روزگار سیاه می‌کنند...

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 http://pws.blogsky.com

نیایی هم

بهار می‌آید.

حفظِ آبرو کُن؛ بیا !

نداشتیما... قسم نده دیگه!

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:51 http://pws.blogsky.com

تو چه با صلابت حکم میدهى که،
حواست را جمع کن،
و من میمانم،
که چگونه جمعش کنم،
وقتى تمامش پیش توست ...!

آخه حواس تو پیش من چیکار میکنه؟!

بهت اخطار میکنم حواست رو به اندازه گلیمت دراز کن!

شوهرجان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 http://pws.blogsky.com

ببـــیــــــن

این اسمش دلــــــه !

اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی ...

اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه، می شد مغــــــــز !

دلـــــه ..

نمی فهمــــــه … !

... خواستم اطلاع بدم …

اولا ممنون از اطلاع رسانیتون!
ثانیا اینطور که از گفتار شما فهمیدم یعنی دل نفهمه ؟!

امیدوارم چنین منظوری نداشته باشید

مریم شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:18

۲-۳-۵-۱۰-۱۲-۱۵-۲۲-

اما نه داره در حق بقیه بی انصافی میشه...
از ۱ تا ۲۳... همه عالی و کم نظیر...نه بی نظیر!

ممنونم

متشکرم از شما

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:16

شعرم را حلالت نمی کنم اگر بین واژه های نامحرم ببینمت!

هان؟!

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:17

از جمله ی ۸ خیلی بدم میاد....

این روزها همه از جمله 8 بدشان میاید. چرا؟!

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:40

همه دیگه کی هستن؟!!!!!!!!!!

اونایی که تو خصوصی میگن که از ۸ بدشون میاد؟!!!

خیلی ها. یکیش خود من!

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:46

ناز که تو باشی تمام من میشود نیاز...

قشنگ بود.
مرسی.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:49

چیزی نمانده از من و از حس و حال من

پر میزنی دوباره به شوق وصال من؟!

بگذار با خیال تو خوش باشم و همین

من خوش خیال باشم و تو بی خیال من!

وقتی که روبروی منی، حرف میزنی

گم می شود میان لبت قیل و قال من

حرفی بزن دوباره و بشکن سکوت را

چیزی بگو که تازه شود حس و حال من

گاهی خیال می کنم از من بریده ای

ای کاش اشتباه شود احتمال من

بانوی روزهای خوش چند وقت پیش

بگذار پا به پات بیاید غزال من

این مرغ عشق ها چقدر بی سلیقه اند

بد آمده دوباره چرا باز فال من؟!!

می خواهم از خودم بپرم تا هوای تو

اما دوباره باز شکسته است بال من

پر می زنی دوباره به شوق وصال من؟!!

... بگذار بی جواب بماند سوال من

غزل بسیار نابی بود. متشکرم.
اما به خواست خودت بی جواب میگذارمش!

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:50

از این شب ها که بی تو مانده ام تنها چه دلگیرم

من از تو، از خودم، از دست این شب ها چه دلگیرم

قلم، کاغذ، غزل، شمع و کمی هم بال پروانه

از این موضوع تکراری، از این انشا چه دلگیرم

از این شب ها که دائم، فکر تو در جانم افتاده

از این افکار سرگردان، از این «این ها» چه دلگیرم

نه این دنیا، که آن دنیا همین آش و همین کاسه است

از این بخت و از این بختک که افتاده به روی ما چه دلگیرم

بیا کابوس این شب های یلدا را فراهم کن

بیا آماده ام امشب برای تو ولی اما ...

غزل تاریکی بود. اگر از این زاویه نگاه کنی. درست از همین زاویه.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:51

« این رشته سر دراز دارد »

این قافیه قصد ناز دارد

نبض غزلم نمی زند باز

انگار به تو نیاز دارد ...

شاید بتوان گفت بهترین دوبیتی بود که امسال خوانده ام. عالی بود.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:51

سرشار استعاره ام اما قبول کن

با بودن تو، شاعری ام کور می شود!

این حال شاعرانه ی من نیمه های شب

وقت نبود توست که اینجور می شود...

قبول ولی چه استعاره ای؟!

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:54

دلم هوای تو را دارد ...که شعر نیست.دیوانه!

دلم هوای تو را دارد
کاش نسیمی بیاید
.....
سر شاخه ها که تکان می خورند یاد تو می افتم وقتی گیسوانت را به باد می دادی و می خندیدی
و شعر می خواستی از من
.....
فال حافظ می گرفتم
می گفتی: نه
شعر سهراب می خواندم
می گفتی: نه
می گفتی: بی احساس خودت شعر بگو
و من به نسیم نگاه می کردم
به تو نگاه می کردم
همیشه می گفتم دلم هوای تو را دارد
می گفتی: نه
می گفتم: بخدا دارد
می گفتی: نه دیوانه ....دلم هوای تو را دارد که شعر نیست
......
راست می گفتی/
دلم هوای تورا دارد/
زندگی بود.شعر نبود
......
حالا تو نیستی
دلم به شعر گفتن به هوای تو خوش است
همین.

این شعر مسحور کننده است. اصلن دیوانه کننده است...

متشکرم که هدیه اش کردید...


اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:59

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است


گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟

لطف شما مستدام. من قابل این همه تنعم نیستم...

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:04

من اسیر تیرگی های شبی تارم هنوز
چون خزانم. بی بهارم. بی بر و بارم هنوز
شهرزاد قصه ها افسانه ای دیگر بساز
یکهزار و دومین شب رفت و بیدارم هنوز
قصه افسون چشمانی که از جادوی آن
خوابگردی می کنم شب ها و بیمارم هنوز
جفر و رمل و باطل السحر و دعا سودی نداشت
بر طلسم نامرادی ها گرفتارم هنوز
جز خیال با تو بودن کز محالات است و بود
از تمام هرچه هست و نیست بیزارم هنوز
در توهم های شیرینم کماکان سال هاست
خیره بر یک قاب خالی روی دیوارم هنوز
نیستی و تا به حالا هم نبودی هیچ وقت
پس چرا دست از سر تو بر نمی دارم هنوز؟

غزل محکم و استخوانداری انتخاب کردید.

شاه بیت زیبایش هم در بیت آخر ، خودنمایی می کند. ممنون.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:04

حالم خوب ِ خوب است

اصـــــــــلا هم دلم برایت تنگ نشده

حتی به تـــــــــ♥ــــــــو فکر هم نمیکنم

باران هم تو را دیگر به یاد من نمی آورد

مثل همین حالا که میبارد

لابد حالا داری زیر باران قدم میزنی
.
.
.

چترت را فراموش نکن !

لباس گرم را هم...

من خوبم. شما خوبی ؟!

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:06

موج عشق تو اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد


گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه،
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!


خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد


عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد


زخمی کینه من! این تو و این سینه‌ من
من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد


یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

این تو و این سینه من!

ابیات آنقدر زیبا هستند که هر کدامشان قابلیت ضرب المثل شدن دارند. متشکرم.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:10

اینطور که تو را زیبا مینویسند یعنی عاشقت شده اند کلمات...

وا...سن و سالی از من گذشته!

اسم و آدرستون؟

دریا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:11


بیا لب وا کنیم هم غصه ی من

بیا بیدار کنیم خوابیده ها رو

بیا آشتی بدیم با قصه هامون

تموم دستای از هم جدا رو

هم غصه؟!

وبلاگ رو اشتباه نیومدین؟

[ بدون نام ] شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 16:37

تو که دستت به نوشتن اشناست...
دلت از جنس دل خسته ی ماست...

دل دریا رو نوشتی... همه دنیا رو نوشتی...
دل ما رو بنویس... دل ما رو بنویس...

بنویس از ما که عشق و نشناختیم...
پرسه خالی زدیم و قافیه باختیم...

بگو از ما که به زندگی دچاریم...
لحظه ها رو میکشیم...نمی شماریم!

اینجا چه خبره؟!

اسم و آدرستون؟

استاد رضا یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 http://ostadreza.deviantart.com/

سلام علیکم
بین این همه وبلاگ تنها و تنها هرزگاهی به وب شما میام
مطالب جالبیست
البته یک نکته:
کامنتهایی که مینویسی بر خودت و جواب میده اخیرا از پست هات قشنگ تر شده
دعامون کنید اقا
یک هدیه
http://toca.ir/page_org/www.toca.ir_1364909780_,_3500_4500.jpg

سلام استاد رضا

لطف شما قبلا شامل حال من شده است. و اکنون نیز از حضور شما در اینجا بسی خشنودم. بابت هدیه بسیار ارزشمندتان متشکرم.
برقرار و مانا باشید.

ارادتمند شما

نسترن یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 http://nastaran-amoozegar.blogsky.com

سلام
سال نو مبارک
به من سر بزن منتظرت هستم

سلام
سال نو بر شما هم مبارک.
میام

عروس یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:40 http://madarshoharam.blogsky.com/

سلام
سال نو مبارک
خیلی خیلی زیبا بودند

سلام
سال نو مبارک
خیلی ممنون

[ بدون نام ] یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:28

چرا اسمتون و از رو کامنتای زیبای خودتون برداشتید؟! چه کسی جز شما میتونه این همه ابیات زیبا رو گلچین کنه؟! همه اشون شاهکارن... معرکه...

نیستی و تا به حالا هم نبودی هیچ وقت
پس چرا دست از سر تو برنمیدارم هنوز...

لطف دوستان زیاده و اینقدر مناعت طبع دارند که حتی نام و نشونی از خودشون نمیگذارند...!
مثل خود شما.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:17

این کامنت ها مال شماست از پست های قبلی و کامنت هایی که واسه خودتون گذاشتید دزدیده شده اند....

البته با نهایت شرمندگی

میدونم.
پس اعتراف کردید!

[ بدون نام ] دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:21

میشه در مورد عنوان پستتون یه کم توضیح بدین لطفا...

البته اگه اینم از اون مورد هایی هست که نمیشه در موردش چیزی گفت کاملا قابل درک هست و اصراری نیست...

عمدتا عناوین باید گیرا باشند و خلاصه. توضیحی از محتوا بدهند و اما نوشتار اصلی لوس نشود.
سعی میکنم در عناوین پستها از تک مصرع ها، یا جملات مفهومی با مصداق توضیح فوق الذکر درج شود. حداقل آنچه که تاملی بیافریند!
متشکرم که میخ این عنوان شده اید!!!

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:45

میشه درس وبلاگ دریا رو برام بذارین؟! البته اگه دوست داشتین... اخه ایشون ادرس نمیذارن و من از روی کامنتای زیباشون علاقه مند شدم وبلاگشون و ببینم.

من ندارم. از خودشون بگیرید.
ایشون حداقل اسم دارند شما که هیچ ردی به جا نمیذارید!

[ بدون نام ] دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:48

من کی گفتم که میخ عنوان شده ام؟!!!!!!!!!!!!!

من آدرس ندارم. خواهش میکنم هی نپرسید شرمنده میشم! من وبلاگ ندارم

بی وبلاگ!
این که از فحش هم که بدتره!

[ بدون نام ] دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:54

چرا از فحش بدتره...
تا وبلاگ نویسان زبر دستی چون شما هستند ما همان خواننده باشیم سنگینتریم...

وبلاگ شما بدجوری خواندنیست... بی اغراق...

لطف شما بسیار است و گرنه من این همه نیستم.
به قول استاد: هیچ اگر سایه پذیرد من همان سایه هیچیم!

[ بدون نام ] شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:08

کی میگه دلم هوای تو رادارد شعر نیست!

دلم هوای تو را دارد غزلی ناب و عاشقانه است!

متشکرم از کامنت زیبایتان.

اسم و آدرستون؟

[ بدون نام ] شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:27

چرانمی ایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلخور نشو اگه بین واژه های نامحرمان مرا دیدی!!!!

کجا؟!

هان؟!

اسم و آدرستون؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد