نگران من نباش!
بهتر از این نمی شوم،
دیگر هیچ وقت بهتر از این نمی شوم...
دامن بکش به ناز که هجران کشیده ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
دیگر گذشته از سر و سامان من، مپرس من بی تو، دست از این سر و سامان کشیده ام
هماهنگی تصویر با اشعار نوشته شده بر آن فوق العاده است.
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
خیلی نازی
به منم سر بزن
مرسی. باشه.