شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

بسه دیگه انتظار، تا حالا گذشته صد بهار

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی

ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی


جمعه تنها روز هفته است که تنها یک نقطه دارد  . . .
من به فدای آن خال هاشمی تو  . . .
این یک روز مال تو!
جمعه که قابل تو را ندارد  . . .

 

 برگرد کــــــه بر بهار مــــــا می خندند         یک عده به انتظار ما می خندند

دستان سیاهی که به خون آلود ست        گویند که انتظار مـــــا بیهودست

 

آفتاب آمد دلیل آفتاب!


من در خودم هم غریبم؛ دلیل نمازهای شکسته را بفهم...

خیس از اشک

گفته بودی دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند

می گفتی قاصدکها گوش شنوا دارند

غم هایت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار

من اکنون صاحب دشتی قاصدکم

اما مگر تو نمی دانستی قاصدکهای خیس از اشک می میرند؟


 

قصه انسان

 

آدم هـا می آینـد
زنـدگی می کننـد 
می میـرنـد و می رونـد ... 
امـا فـاجعـه ی زنـدگی آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه :  آدمی می رود امــا نـمی میـرد! 
مـی مـــانــد و نبـودنـش در بـودن ِ تـو 
چنـان تـه نـشیـن می شـود کـه تـــو می میـری 
در حالـی کـه زنــده ای...


نگو نه ، نمیشه !

حــرفــهـــایَــتـــــ ،

بـــوی ِ دوسـتـَتـــ دارَم می دَهَــنــــد

فـــکـــری بــَــرای ِ چـشــم هــایَــتــــ بـکن . . . 


نقطه ، عنوان نمی خواهد!

نــه سـه نقطه ایــم کـــه یعنـی ادامـه داریـــــــــم . . .

نــه یـک نقطه ایـــم کـــه یعنـی تمـام شــده ایــم .

دو نقطه مـانده ایـــم میــــان زمیــــن و هـــــــو ا :

شوهرجان 

 


چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد(

زهرای فاطمه

المغصوبة حقّها
المخفیة قبرُها
المجهولة قدرُها
مثل یک علامت سؤال ماندی تا ابد برای دنیا؛ زمان رفتنت، قبرت، حقّت، قَدر و منزلتت.

درد سر , بین گذر , چند نفر , یک مادر

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

 

این روز ها مشام دلم دوباره بوی درب نیم سوخته می فهمد؛ انگار آتش پنهان دل دوباره گُر خواهد گرفت؛ این روز ها دوباره با شنیدن نام کوچه دلم تا مدینه کوچ می کند ؛ این روز ها دوباره ایام بوی غربت خواهد گرفت و رنگ کبودی!این روز ها دوباره زمزمه پهلو شکستگانی را می شنوم که نوای منم گدای فاطمه سر می دهند؛ همان هایی هر چه داشتند از مادرشان فاطمه بود؛ این روز ها دریای دل شیعیان باز متلاطم است ،آری شب است ،همان شبی که فرزندان مادر از دست داده هق هق گریه های خود را فرو می خورند و در تاریکی شب امانتی زخم خورده به دست صاحبش داده می شود؛ وای که در فاطمیه امسال بیایید حلقوم ما شیعیان علی،محل پژواک صدای پشت در فاطمه شود آنگاه که درتنگنای ظلم ظالمان ،مهدی خویش را ندا در داد که الیس الصبح بقریب؟ آیا زمان آن نرسیده است که دل پر خون مهدی فاطمه به نوید فرج شاد گردد؟

 

ای که از کوچه ی شهر پدرت میگذری

امنیت نیست, از این کوچه سریعتر بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم , آمد :

دوش می آمد و رخساره ... نگویم بهتر!

من به هرکوچه ی خاکی که قدم بگذارم

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر

چه شده قافیه ها باز به جوش آمده اند

دم در, فضه خبر, مادر و در , محسن پر

اوج خلقت خدا، مادر


همین تار موهای مادر، همین تارهای سفیدش، همینا ارزشِ پرستیدن دارن.


زهی خیال باطل...

چه خوش خیال است

فاصـــــــــــــ           ـــــــــــــــلـه را میگویم

به خیالش تو را از من دور کرده  !!

 

منبع وبلاگ http://bia2ddb.blogsky.com

بمب ساعتی

تیک / دوستت دارم / تاک / دوستت دارم

تیک / دوستت دارم /تاک / دوستت دارم

تیک تاک / تیک تاک / دوستت دارم

دوستت دارم / درمن / بمب ساعتی کار گذاشته ای !