شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

زندگی همین حالاست...

در سمت توام

دلم باران ، دستم باران
دهانم باران ، چشمم باران

روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...

هر اذانی که می وزد
پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند ...

هر اسم تو را که صدا می زنم 
ماه در دهانم هزار تکه می شود ...

کاش من همه بودم
کاش من همه بودم

با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...

کفش های ماه را به پا کرده ام
دوباره عازم توام ...

تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است

زندگی با توست

زندگی همین حالاست...
زندگی همین حالاست...


"محمد صالح علاء"

دانلود بازخوانی شعر با صدای شاعر 

دلم من و مزه لبانت ...

مزه ی خاصی دارد لبانت!

عسل با کمی زنجبیل

درست چاشنیِ مخصوصِ عاشقانه های ناب!

و یا چه میدانم

غزال با بویِ بابونه!

یا آبشار به طعمِ پروانه!

انگار هزار و یک ملکه

روی شش ضلع که نه

چهار ضلع لبانت چادر زده باشند!

کلا ، مزه ی خاصی دارد ، لبانت .....

 

 

قلمم آب میشود از داغیِ عاشقانه های مکرری که برایت می نویسم...

چــقـــدر حـــرف دارم از ایــــن " دل " دو حــــرفــــی

قوانین مردونه

همیشه خانم ها به امر شریف «شرط و شروط تعیین کردن» مشغولن. ولی حالا وقتشه که ما مردها هم تکلیف خودمون رو روشن کنیم خانوما توجه کنن: اینها قانون های ما هستن؛ خوشبختانه یک مرد بعد از مدتها وقت گذاشته و قوانین مردونه رو به رشته ی تحریر دراورده پس لطفا بخونید. 

توجه بفرمایید که همه قانون ها شماره «۱» هستن! یعنی هیچ کدومشون برتری نسبی به دیگری ندارن:

1- مردها نمیتونن فکر کسی رو بخونن.

1- دیدن مسابقه فوتبال مثل تماشای ماه شب چهارده توی آسمون جذاب و قشنگه. اجازه بدید همینطور بمونه.

1- خرید کردن، مسابقه فوتبال نیست. و امکان نداره که ما به خرید به این شکل نگاه کنیم.

1- گریه کردن یک جور تهدید به حساب میاد. اصلا گریه کردن یعنی باج خواستن!

1- لطفا چیزی رو که می خواهید، واضح بگید. اجازه بدید کمی روشن تر بگم: اشارات زیرکانه، اشارات قوی و اشارات مبرهن ولی غیر مستقیم به یک موضوع اصلا به کار نمی آد. لطفا صاف و پوست کنده بگین چه تونه.

 1- هیچ اشکالی نداره اگه سوال های ما رو با ”بله“ و ”خیر“ جواب بدین.خیلی هم خوشحال میشیم.

1- بی زحمت فقط وقتی مشکلتون رو پیش ما بیارین که بخواهین ما حلش کنیم. ما فقط مشکل حل کردن بلدیم. اگه همدردی می خواهید برید پیش بقیه خانم ها.

1- سردردی که هفده ماهه داره شما رو آزار میده یک مشکل واقعیه. لطفا به پزشک مراجعه کنید.

1- چیزایی که 6 ماه پیش گفتیم رو توی دعوای امروز علیه خودمون استفاده نکنین. اصلاً می دونین چیه؟ ما فقط حرفای هفته پیش یادمونه.

1- اگه فکر می کنین چاقین خب حتماً هستین دیگه. چرا باز می پرسین؟

1- اگه از حرف ما 2 تا برداشت می کنین و یکیش شما رو عصبانی یا غمگین میکنه، پس منظور ما این یکی نبوده، اون یکی بوده.

1- یا از ما بخواهید یه کاری براتون بکنیم، یا بهمون بگید چطوری باید انجامش بدیم. نه هر دو تاش با هم! اصلاً اگه شما بهتر می دونید که چطور باید انجام بشه، چرا خودتون انجام نمی دین؟

1- کریستف کلمب احتیاجی نداشت که مسیر رو بهش یاد بده. ما هم همینطور.

1- ما مردا فقط اسم 16 تا رنگ رو بلدیم. برای ما هلو یک میوه است نه رنگ. پرتقال هم یک جور میوه است نه رنگ. ما واقعا نمی فهمیم رنگ پوست پیازی یعنی چی، چه برسه به رنگهای "کالباسی" و "بیرنگ"!

1- اگه ما پرسیدیم ”چته؟“ و شما گفتین ”هیچی“، ما هم فرض می کنیم چیزیتون نیست. البته میدونیم که یه چیزیتون هست، ولی به دردسرش نمی ارزه.

1- وقتی می خواهیم با هم بریم بیرون، هر چی که بپوشین خوبه. به جون خودمون راست می گیم.

1- شما به اندازه ی کافی لباس دارید

1- شما کفش، زیادی هم دارید

1- اندام ما خیلی هم متناسبه. خپل هم خیلی خوبه.

1- ممنونم که اینو خوندید. آره میدونم امشب باید تو آشپزخونه بخوابم. ولی اینو میدونستید برای ما مردا اصلا مهم نیست. فکر میکنیم رفتیم پیک نیک.

دلتنگ

چقدر دلتنگ حضورت هستم. کاش تصویرت، نفس می کشید . . .

من به اندازه کوتاهترین شعر جهان، دلتنگم.

این روزها هوای عطر تنت را کم آورده ام!

قصه بگو تا بخوابم؛ امشب قصه آمدنت را میخواهم... میخوانی!؟

وقتی دلتنگ تو می شوم، من به خاک هم التماس میکنم. خدا که جای خود دارد!

دلم تو را می خواهد. فقط همین!

 

 

باران می بارد...

صدای قطراتی که روی شیشه پنجره اتاقم می خورد...

گویی تمام آرامش دنیا را برایم به ارمغان می آورد...

باران هم می داند ...

آرام نیستم

من

 

نمی دونم چمه . . .فقط می دونم حالم خوب نیست . . .حالم خرابه . . .خرابه . . .انگار یه بغض نشکسته داره قلبمو پاره پاره می کنه . . .انگار غریب افتادم تو این دنیا . . .انگار هیچ کس جز تو! جز من !انگار . . .هه . . .ای بابا . . .بگذریم! . . .میگه دوستت دارم کافیه . . . آره‌! . . . همین که دوستت دارم کافیه . . .

این که بی جونم و سردم / این که بی روحم و زردم / پی آرامشی که رفته و پی اش می گردم . . .

 

 پ.ن: واسه چشمای خیسم ازت ممنونم !!!

طرز تهیه وانکاویت :

یک قالب شکلات مرغوب به وزن یک تن، یا بیست کیسه شکلات خرد شده هر کدام که راحت تر هستید. شکلات را در پاتیل بسیار بزرگی بریزید و در کوره داغی ذوب کنید. وقتی شکلات آب شد حرارت را کم کنید تا شکلات نسوزد اما از جوش هم نیفتد. بعد هم مواد زیر را دقیقا به همان ترتیب ذکر شده اضافه کنید. تک تک مواد را قبل از ریختن مواد بعدی خوب مخلوط کنید تا خوب حل شود.


·         سم شترگاو پلنگ

·         دنده و البته کمک فنر فیل

·         سه زرده تخم مرغ شانسی

·         زگیل گراز آفریقایی

·         شاخ گاو (باید شاخش چند شاخه باشد!)

·         دم جلویی اژدهای سه سر

·         170 گرم پنجه لجن خوار بالغ

·         دو تار مو

·         یک موش از روی کله هیولای دریا

·         منقار سینه سرخ گردن طوقی

·         میخچه شصت پای تک شاخ

·         چهار تا بازوی اختاپوس

·         بوق و قلم موی بوقلمون

·         خرطوم قورباغه جهنده

·         یک لیتر شیر شیر ماده

·         پوست بدن دیو کله دیگی خالدار

·         12 تا سفیده تخم یک مرغ شاخدار

·         یک متر خرطوم دیو دماغ خرطومی (حداقل 90 سانت)

·         جذر چرتکه آمریکای جنوبی

·         دندان کرسی افعی (کرسی برقی نباشد)

·         کف دهان

·         تار موی کفتار

وقتی تمام مواد بالا را کاملن مخلوط کردید آن را 27 روز دیگر بجوشانید اما هم نزنید. بعد از این مدت تمام مایع بخار می شود و ته پاتیل فقط ماده سفت و فهوه ای رنگ قلمبه ای به اندازه توپ فوتبال باقی میماند. وقتی با چکش آن را خرد کنید، درست وسط آن، قرص کوچک و گردی را پیدا می کنید به نام قرص "وانکاویت".

شاد نوشت 1 : می گویی شاد بنویسم باشد می نویسم اما یک شرط دارد شرطش این است که شاد نوشتن را به من بیاموزی خوب می دانی که چگونه روزها تمرین می کنم شاد نوشتن را... شاد بودن را و پشت پا به غم های دنیا زدن را... ولی... ولی اینجا کمی سخت است نوشتن آنچه در طول روز تمرین می کردم... اینجا حال و هوایم حال و هوای دلی ست که یک لحظه می خواهد خودش باشد.


شاد نوشت 2 : بهم میگن شاد بنویس. یاد اوون نوازنده ی دوره گردی میوفتم که شاد میزد ، ولی با چشمای خیس!

پ . ن . مهم : وقتی ماسک خریت می زنم و می نویسم میشود این!

پ . ن . کپی رایت : رادیو روغن حبه انگور بدون دخل و تصرف.

پ . ن . مرتبط : اشپیل

طرز نگاه به زندگی

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت: "هییم! مثل این که امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو روی سرش مونده بود "هیییم! امروز فرق وسط باز می کنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!

پس فردای اون روز تنها یک تار مو روی سرش بود "اوکی، امروز دم اسبی می بندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد!

روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود! فریاد زد: ایول! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر می گرده! می تونی از زندگی لذت ببری یا ازش نا امید بشی...



پ.ن. 1: من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم نگاهت را مگیر از من که با آن عالمی دارم.

پ.ن. 2:  

چه زیباست نوشتن وقتی میدانی او میخواند...

چه زیباست سرودن وقتی میدانی او میشنود...

و چه زیباست جنون وقتی میدانی او میبیند !

بغضنامه


روی بند دلت راه می‌روم، بی ترس از افتادن، بی ترس از سقوط . پیدایم نکن... بگذار همچنان در تو گم باشم که ارتفاع هیچ حرفی... عمق زخمهایم را بیان نمی کند. خدایا... تاوان چه گناهی رو دارم پس میدم؟
دلم گرمی بودنت را می خواهم نه سردی خیالت را... مادرم غمهایت را به برگ ها بسپار... الان پاییز است... و من رسیده ام به حس برگی که می داند، باد از هر طرف که بیاید، سرانجامش افتادن است. کاش می دانستی که فراموش کردنت مثل برآورده شدن آرزوهایم محال است . امروز، تو برای همیشه رفتی و خیلی چیزها پیش من مونده، آهای گلابی ای کاش خاطراتت رو هم میبردی...
خدایا....... این حق من نبود. حق یاس من نبود. خدایا حق من را به من برگردان.
دلم می خواهد بخوابم، مثل ماهی آنجل، که چند روز پیش روی آب خوابید...
دلتنگم... همین ! و این نیاز به هیچ زبان شاعرانه ای ندارد.
نمیدانم هم اکنون در کجا مشغول لبخندی، فقط یک آرزو دارم که در دنیای شیرینت، میان چشم تو با غم نباشد هیچ پیوندی... هرگز فراموشم نمیشه، روزی که دلم نمیخواست تموم شه، روزی که برای آخرین بار، تو رو از نزدیک دیدم... لمست کردم... و در آرامگاهت به خاک سپردم...خدایا...
دلم می خواست می توانستم "همه" ام را بدهم تا فقط "تو" باشی...
خدایا... امشب خیلی خسته ام... فردا صبح بیدارم نکن ...!
راستی حال مرا بد می کند صدای رینگتون موبایلی که باشد و تو مخاطبش نباشی
اصلا بازنده منم که در را باز میگذارم که شاید برگردی
.
.
.
فقط بگو که این کابوس لعنتی تموم میشه؟!     

ایزد پاک...

تو اگر دلگیری،

           لحظه ای چشم ببند،

                     اندکی اشک بریز،

                           و بخوان نام مرا،


                                 به تو من نزدیکم،

                                        نام من یزدان است،

                                                لقبم ایزد پاک،

                                                      تو مرا زمزمه کن،

                                                             خواهم آمد سویت،

                                                                     بی صدا یادم کن،

                                                                              یا که فریادم کن،

                                                                                     که منم منتظر فریادت...

سفر کرب و بلا

انا لله و انا الیه راجعون

سفر کرببلا حاصلش رنج و بلاست ...

نمیدانم چه بنویسم و به چه چیزی فکر کنم ، قلبم گاهی تند میزند و گاهی می ایستد اشکهایم به بلکهایم گره خورده اند گویا نمیخواهند از دیدگانم تکان بخورند گویا آنها هم به جایشان میخکوب شده اند...خوش به حالتان کربلا رو دیدید و ... من چه کنم؟



پ.ن.1 : دلتنگتم مادرم... غمگین تر از آه، بی کس تر از باد ، دور از تو دارم هر لحظه فریاد... ای داد بیداد...

پ.ن.2 : میگویند دلتنگ نباشم، خدای من! انگار به آب میگویند خیس نباش...

پ.ن.3 : همه دردها مرگ آور نیستن ولی همه مرگها درد آور هستن... از درد اشکم دراومده...

پ.ن.4 : خیلی سخته که مسافری رو بدرقه کنی و به استقبال پیکر بی جانش بری...

پ.ن.5 : خیلی سخته کسی بره پابوس آقا امام حسین (ع) و دیگه بر نگرده...

پ.ن.6 : بین الحرمینم آرزوست... خدا رو شکر که آرزو به دل نموندی...

پ.ن.7 : مادرم، منزل نو مبارک...

بیچاره من که عاشقم

بیچاره من، بیچاره من

بیچاره من که عاشقم

اونم اسیر عشق کی؟

اونم اسیر عشق تو

عشق کسی که دیوونس

همه کاراش وارونس

واسه فرار از عاشقی

همش تو کار بهونه س

وای به روزگار من

***

بیچاره من، بیچاره من

بیچاره من که عاشقم

اونم اسیر عشق تو

تویی که میخندی به عشق

که از کنارش رد میشی

تویی که گاهی بد میشی

تویی که دل سوزوندن رو

دیگه داری بلد میشی

وای به روزگار من

بیچاره من، بیچاره من

***

دوسم نداشتی

دوسم نداری

واسه همین بونه میاری

عاشق شدن دل میخواد تو سینه

تو سینه که تو دل نداری

دنیا مونده تو کار من

مونده تو حال زار من

وای به روزگار من

بیچاره من، بیچاره من




پ.ن.1 : واسه خودش شاهکاریه.

پ.ن.2 : زندگینامه استاد :

- 1373اخذ درجه لیسانس در رشته جغرافیای اقتصادی
سرپرستی و اجرای اولین کنسرت گیتار بعد از انقلاب در ایران.

- 1374
پایه‌گذاری اولین ارکسترِ موسیقیِ ترکیبی (تلفیق سازهای ایرانی و غربی)

- 1375
اخذ درجه فوق‌لیسانس در رشته جغرافیای سیاسی

- 1376
آغاز دوره دکتری تخصصی در رشته برنامه‌ریزی شهری
جوان‌ترین دانشجوی دوره دکتری (ph.D) در ایران (با اعلام رسمی وزارت علوم). تولید و ضبط آلبوم بانوی شرقی.

- 1377
حضور در اولین جشنواره موسیقی پاپ.

- 1378انتشار کتابِ «دست‌هایت را دوست می‌دارم». (مجموعه اشعار سپید)

- 1379
تولید و ضبط آلبوم «اسکناس»

- 1380
انتشار مقالات و رسالاتی در ارتباط با «شبکه شهری منطقه تهران»

- 1381
اخذ درجه دکتری (ph.D) در رشته برنامه‌ریزی شهری.

- 1382
انتشار کتابِ «کافه نادری». (مجموعه ترانه‌ها)

- 1383
انتشار آلبوم «اسکناس»
انتشار کتابِ «ابدیت یک بوسه» ترجمه‌ی گزیده اشعار پابلو نرودا - انتشارات معین.مصاحبه با خبرگزاری بی‌بی‌سی،‌ روزنامه دیلی تلگراف، مجله تایمز، خبرگزاری رویتر، تلویزیون آر-تی-ال آلمان، شبکه اوّل تلویزیون انگلستان و ...اقدام به انتشار کتابِ «بی‌شعورستان»

- 1384تولید و ضبط آلبوم موسیقیِ «اعلی‌حضرت»
اقدام به انتشار کتابِ «من سیاسی نیستم»
انتشار کتاب آقای نخست‌وزیر، ترجمه گزیده اشعار برتولت برشت. انتشارات معین.

- 1385
اقدام به انتشار کتابِ «تبار انسان»
انتشار آلبوم موسیقی «ادبیاتی دیگر» که از مجموع 23 ترانه،  به 6 ترانه مجوز پخش داده شد.

- 1386
آغاز ضبط آلبوم جدید در تهران و پاریس

- 1387
همکاری با ارکستر سمفونیک ایروان و ارکستر فیلارمونیک وین و ضبط موزیک ویدئو در اپراهاوس

- 1388آغاز مجدد تدریس در دانشگاه

- 1389اجرای کنسرت ژنو-سوئیس
اجرا با ارکسترهای فیلارمونیک ارمنستان، بارسلون و ...هم‌خوانی با بانویی از کشور اسپانیا ( آنا )