شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

سجده های سرد

کودکی خاموش ، درون آتش خیز

نغمه ساز خروش مستی

مترنم شده از سلسله بند وجودش ،

گل ولای خیابان ،

گوهر شور جوانی ....

بر پای

به نگاهی شده صیاد سرود مستان

پا به مسجد

که نه بر چشم ملائک

که یکی خاسته بر پای سماع اش

نه کم از روح خدایی با پای ِ  گـِـلی.....

محو باران ِ موذن

بوی مرطوب ِ نقوش کاشی

پیچش زنگ کلاس امروز

حرف اول

الف آب و اله و الله

مزۀ ترش خطوط دیوار

چقـَـدَر "آ" .........

"ل" و" ا" حتما ً لا

"ا" و "ل" و "ه ِ"  شایــــــد ،  "اله"

 "ا" و "ل" و "ا" هم الا

"ا"و "لــــــ......

پیچش نای اذان کودک

دو گلدسته شوریده به گـِـل

تاری چشم و نگاه کودک

به دو حرف آخر

سوزش اشک حضور مردم

رقص مستانۀ گـِـل ،

غیرت نامردی

"که چه گستاخ حضوری بچه...."

بغض خاموش موذن ، کاشی نم زده روی دیوار

تاری چشم و نگاه کودک

به دو حرف آخر......

 
 

نیمه پنهان

 

این تصویر یک صخره در برمه است. این عکس فقط در یک روز خاص از سال میتواند گرفته شود.در این روز اشعه خورشید با زاویه خاصی بر این صخره می تابد :

چیزی متوجه شدید؟ دوباره نگاه کنید:
 




اگر هنوز اعجاز این تصویر را درک نکرده اید تصویر را بچرخانید:

به چشمان خوددروغ نگوئیم .خدا دیدنی است... 

واقعا نمی دونم شما با دیدن این تصویر چه فکری کردید؟ اما من خیلی تمایل پیدا کردم تا بدانم این تصویر نماد چیست؟ مطمئنم خدا بی دلیل آن را خلق نکرده .من فکری که به ذهنم رسید این بود: شاید این زن و فرزندش در این دیار مورد ظلم قرار گرفته اند و حال همیشه چنین دیده میشوند تا انتقام بگیرند یا شاید نماد آن است که تمام موجودات خدا را تسبیح می کنند ولی ما نمیبینیم و نمی شنویم و این یک نمونه کوچک است.