شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

موز ممنوعه !

در یک قفس پنج میمون قرار دهید. داخل قفس نردبانی قرار داده و روی آن چند عدد موز بگذارید. بعد از مدتی، یکی از میمونها از نردبان بالا می‌رود تا موز را بردارد.

زمانی که میمون به موز نزدیک شد بر روی تمام میمونها آب سرد بپاشید.

بعد از مدتی، یکی دیگر از میمونها تلاش می‌کند که موز را بردارد. باز هم بر روی تمام میمونها آب سرد بپاشید. این کار را چند بار تکرار کنید. خیلی زود خواهید دید وقتی یک میمون به سراغ موز می‌رود دیگر میمونها سعی می‌کنند جلوی آن را بگیرند. دیگر آب سرد نپاشید.

یکی از میمونها را با یک میمون جدید جایگزین کنید. میمون جدید موز را می‌بیند و به سمت موز می‌رود. دیگر میمونها به آن میمون حمله می‌کنند و آن را کتک می‌زنند. بعد از چند تلاش دیگر برای رسیدن به موز و کتک خوردن از سوی دیگر میمونها، میمون تازه وارد متوجه می‌شود که نباید موز را بردارد.

یکی دیگر از پنج میمون اولیه را با یک میمون جدید جایگزین کنید.

میمون جدید نیز از نردبان بالا می‌رود و کتک می‌خورد. میمون تازه وارد قبلی نیز در این تنبیه شرکت می‌کند. دوباره سومین میمون اولیه را با یک میمون جدید عوض کنید. میمون جدید نیز از نردبان بالا می‌رود و از بقیه میمونها کتک می‌خورد. دو تا از میمونها که میمون تازه وارد را کتک زدند نمی‌دانند چرا به آن اجازه نمی‌دهند از نردبان بالا برود یا چرا در کتک زدن آن مشارکت می‌کنند.

بعد از جابجایی میمون چهارم و پنجم با میمونهای جدید، تمام میمونهایی که بر روی آنها آب سرد پاشیده شده بود با میمونهای جدید جایگزین شده‌اند. با این وجود، هیچ میمونی سعی نمی‌کند از نردبان بالا رود.

چرا؟

زیرا تا آنجایی که آنها می‌دانند همیشه هیمنطور بوده است.

خدایا نذار بزرگ شم

 

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو ... الو... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...

هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا

باهام حرف بزنه گریه میکنما...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نیستیم؟پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه...کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت

عمق پرواز !

 

برای کشتن یک پرنده

تنها یک قیچی به اندازه ی پرهای او کافیست

لازم نیست آن را  در قلبش فرو کنی یا با آن سرش را ببری

پرهایش را بزن.....

خاطره ی پریدن با او کاری خواهد کرد که خود را به اعماق پرتاب کند !!!

چطوری کفر مامان رو در بیاریم ؟!

چطوری کفر مامان رو در بیاریم ؟!
اگه تو هم نی نی هستی میتونی به راحتی مامانو کفری کنی و حالشو ببری!
وقتی مامان تو رو میبره مهد کودک حسابی گریه زاری کن! بد نیست یکم وجدان درد بگیره!
وقتی مامان بهت غذا میده تف کن! وقتی بابا میده بخور و لبخند بزن!
علم ثابت کرده اگه غذا رو بمالی به صورتت خوشمزه تر میشه!
جغجغتو بنداز زمین ... ببین مامان چن بار خم میشه؟! اگه ده بار کمتر بود جیغ بکش که لاغر تر و خوشکل تر بشه!
وقتی مامان انگشتشو میکنه تو دهنت تا ببینه دندون در آوردی یا نه گازش بگیر تا بفهمه دندون درآوردی!
تو تخت خودت نخواب ... تخت مامان اینا یک حالی میده!
یاد بگیر در توالت رو از تو قفل کنی و جیغ بکشی!
وقتی مامان میپرسه چیکار میکنی همیشه بگو هیچی مامان جونم!
زمستونا وقتی مامان لباساتو تنت کرد بگو ماماااااااااااااااااان ... جیش!
نذار سرتو شیره بمالن! غذای مامان بابا خوشمزه تره!
یادت نره آدم قبل از اینکه قاشق چنگال داشته باشه انگشت داره!
حرفی رو که مامان میگه بی تربیتی هست رو همیشه یادت بمونه تا بعد ازش استفاده کنی!
میخوای همه بخندن؟! به مامان بگو میترسی تنهایی سوار سرسره شی!
میدونی یکی از کارایی که مامان خیلی دوس داره چیه؟! لباس شستن!
همیشه دو دقیقه قبل از رسیدن به مقصد بخواب!
هر وقت دکتر بهت گفت درد نداره وقت جیغ زدنه!