شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

گلپاره هایِ واژه

نگران من نباش!

بهتر از این نمی شوم،

دیگر هیچ وقت بهتر از این نمی شوم...


 


دامن بکش به ناز که هجران کشیده ام             نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام

از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار          کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام

دیگر گذشته از سر و سامان من، مپرس من بی تو، دست از این سر و سامان کشیده ام

نظرات 2 + ارسال نظر
شوهرجان چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 http://pws.blogsky.com

هماهنگی تصویر با اشعار نوشته شده بر آن فوق العاده است.

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...

پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود

یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود

امیر رضا پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:44 http://reza98m.persianblog.ir/

خیلی نازی به منم سر بزن

مرسی. باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد