شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

امان از تو

من

برای دوست داشتنت

مدت هاست آماده ام

اما

امان از تو

امان از زن ها

همیشه دیر حاضر می شوید . . .


 

 

پ.ن.1 : کوتاه می گویم دوستت دارم اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم.

پ.ن.2 : همیشه دورنماها خواستنی ترند. مثل سراب، مثل فردا، مثل تو

پ.ن.3: این روزها خیلی چیزها دست من نیست، مثلا دستهایت.

پ.ن.4: به دلم نشستی ولی دو زانو ! معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده ، پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه .

پ.ن.5 : عشق هرگز قادر به تملک نیست ، عشق آزادی بخشیدن به دیگری است ؛ هدیه ای نامشروط است... عشق معامله نیست !

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
شوهرجان شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:47 http://pws.blogsky.com

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از ان بال و پرم را باد برد

من « ارگ بمم » خشت به خشتم متلاشی
تو « نقش جهان »، هر وجبت ترمه و کاشی

این تاول و تب‌خال و دهان سوختگی‌ها
از آه زیاد است، نه از خوردن آشی

از تُنگ پریدیم به امید رهایی
ناکام تقلایی و بیهوده تلاشی

یک بار شده بر جگرم زخم نکاری؟
یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟

هر بار دلم رفت و نگاهی به تو کردم
بر گونه‌ی سرخابی‌ات افتاد خراشی

از شوق هم‌آغوشی و از حسرت دیدار
بایست بمیریم چه باشی چه نباشی

فری شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:58 http://labkhkhand.blogsky.com/

وووووی! چقدر قشنگ بود مشکی نوشت!
چطور اینقدر قشنگ می نویسید؟ فقط کاش یه جوری مشخص می کردید آنهایی که مال شماست و آنهایی که از جایی دیگر می آورید.

متشکرم.
اونهایی رو که منبعش در اختیارم باشه ذکر می کنم.

مهسا یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:43 http://smiles24.persianblog.ir

عالی بووود

متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد