شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

آخر هفته

 

شنبه را
با تیغی از جنس بردباری

تکه تکه می کنم

و یک‌شنبه را

                    -  بی هیچ درنگی ـ

می سوزانم با آه.

 

دوشنبه‌ی وحشی را

که در شیب تنهایی

رام می‌کنم با چند قطره آب شور،

دیگر برای کشتن سه‌شنبه

تیغی نیست، آبی نیست، آهی نیست،

                                                مگر دعا.

و بعد

دیوانه‌وار بوسه می‌زنم

بر معبد دست‌های چهارشنبه

که از فرط همسایگی‌ات

بوی نور می دهند.

 

و این‌ها و این همه

تنها برای تو

ای نشسته در شب شتابناک آدینه!

 

از جنس سخن

 

چشمانش می خندیدند.

چنین آسمانی هرگز ندیده بودم.

چنار برگهایش را دوست داشت

و زیر ماه تاب شهریور

عشق  کودکانه بازی میکرد.

ترس را بدرود گفتم.

هرچه بودم دادم.

در آغوش هم

پرواز کردیم...

آنی

محو شدیم.

 

بذار ساده تر بگم

 

 

آنگاه که تو در کنار من هستی

 

شب یا روز ،  کدام یک بهتر است ؟

 

چه بگویم؟

 

اما می دانم که

 

هر دو بی ارزشند

 

آنگاه که تو در کنار من نیستی !

 

آره تو...خود تو میگم همسرم

تو قبله گاه منی، آخه پناه منی

حالا عاشقم، آره عاشقم

تو رفیق راه منی

دوست دارم های تو، امید موندن می ده

به این امیر خسته، جرأت بودن می ده

وای که چقدر دوست دارم، به قد دنیا می خوامت

اندازۀ ستاره های آسمون می خوامت

ناز نگاه تو، بادۀ ناب من

مست و خرابم کن، تو ای همه تب و تاب من

ای گل باغ دل، چشم و چراغ دل

من به تو دل بستم، فقط تو رو می پرستم

جمعه انتظار

السلام علیک یا ابا صالح المهدی

سلام یکی از نامهای خداوند متعال است و او خود را در قرآن کریم در سوره مبارکه حشر به این نام خوانده است... کلام مسلمان با این نام شروع می شود و حتی گاهی برای پایان دادن به سخن , کلاممان را با سلام ختم می کنیم , درست مانند نماز که با این اسم بلند و نورانی ختم می شود ...

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته سلام یعنی , صلح و درود و وقتی در ابتدای برخورد به کسی سلام می گوییم معنایی جز این ندارد که یعنی تو از گزند و آسیب من به دوری و دیگر از جانب من هیچ خطر و لطمه ای تو را تهدید نمی کند , آنچنان که نام دیگر بهشت دار السلام است و بیشترین کلام در بهشت سلام است .سلام قولا من رب رحیم ....... سلامی از طرف پروردگار رحیم و تحیتهم فیها سلام .......... و درود و تحیت آنها (بهشتیان) در آن (در بهشت) سلام است و شب قدر نیز شبی است که تا طلوع فجر نظام هستی در صلح و درود است سلام فیها حتی مطلع الفجر ...و آیات بسیاری که بر این کلمه زیبا دلالت دارد.........

شان زیارت , شان عشق و معشوق است , اینکه کسی از خویشتن خویش , فارغ شده و به محبوب بپردازد , آنچنانکه در این دیدار هیچگاه خودیت و منیت در میان نباشد , زیارت ریشه در انحراف از خویش و مشغول گشتن زایر به کسی است که جان در گرو محبت تاو بسته است و به همین دلیل در قران کریم , خداوند متعال کلام دروغ را قول زور یعنی کلامی که از جای خود منحرف شده و در محل خویش قرار ندارد , پس مقام زایر مقامی است که خود را نمی بیند و تنها سلطان قلب خویش را می بیند ............

دعا یعنی درخواست و خواندن , اما زیارت یعنی راز ونیاز کردن , دعا یعنی خواستهای خویش را مطرح کردن و زیارت یعنی ستودن آنکه قلب را به شایستگی به تسخیر کشیده است , برای همین هم دعاها معمولا با حرف ندا و خطاب شروع می شود , اما زیارتها با سلام.........

مثلا زیارت عاشورا با این جمله که السلام علیک یا ابا عبدالله....... شروع می کنیم و همچنین سایر زیارتها را...... در زیارت فرض واقعی بر مواجهه و روبرو شدن قرار گرفته , آنچنان که گویا محبوب و معشوق و منظور دل در برابر ماست و ما در پیشگاه او واقع شده ایم و میخواهیم با او سخن بگوییم , در دعا اصل بر درخواست و طلب و نیاز استوار است و اما در زیارت اصل بر گفتگو و مکالمه , و مگر نه اینکه سلام کردن بر غایب امری دور از عقل و قبیح می باشد؟

اصل در مواجهه بصیرت و معرفت است , که نابینا تا کسی را در روبروی خود احساس و ادراک نکند , کلمه ای نمی گوید و غریبه, تا آشنایی را در برابر خویش نبیند , عرض سلام نمیکند و گل لبخند بر لبانش نمی نشیند..... حق شناسی و سپاسگزاری از ولی نعمت و منعم یکی از تجلیات الهی فطرت الهی انسان است , هر انسان سلیمی در برابر ولی نعمت خویش شاکر و سپاسگزار است و تلاش می کند که به نوعی در برابر انعام و محبت او قدر شناسی و قدر دانی کند..........

آنچه در کلام بزرگان در مقام حضرتش (عج) بیان شده این است که .... و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء .....یعنی به خاطر میمنت و مبارکی وجود او جانداران روزی داده میشوند و بخاطر وجود اوست که آسمان و زمین استوار است ....در فرهنگ شیعی اما غیر از اینکه جانشین پیامبر و خلیفه بر حق او می باشد , واسطه فیض از عالم بالا در حق موجودات نیز هست و بلکه اطلاق قلب هستی نیز برازنده وجود پر برکت اوست , آنچنان که اگر اگر موجودی از قلب تهی باشد حیات برای او ممتنع و غیر ممکن است , جهان نیز بدون وجود امام و حجت (ع) , قادر به بقا نیست........همانگونه که در روایت وارد شده که اگر وجود حجت نباشد , زمین اهل خود را فرو می برد............ .

حال به نکته دیگری اشاره می کبنم و آن کلام نورانی خود حضرتش (عج) که اینگونه بیان فرموده اند : ما یاد شما را فراموش نمی کنیم و در امور شما اهمال و کوتاهی نمی کنیم........ کمی نکات گفته شده را مرور کنیم: سلام دادن بر کسی که حاظر نیست , امری قبیح و دور از عقل است , پس با سلام خویش , حضرتش را حاظر می دانیم و به عنوان کسی که مخاطب زیارت است , مورد سلام قرار می دهیم و زیارت یعنی در محبوب خویش ذوب شدن و از خود فاصله گرفتن............ و وجود نازنین او عامل ارتزاق موجودات و بلکه حیات و بقای هستی , بسته به وجود مبارک اوست , و او در امور ما سهل انگاری نمی کند و یاد ما را فراموش نمی کند............ ..

دید و بینش ما نسبت به حضرتش چگونه است ؟ آیا سلام از روی عادت است یا اطاعت ؟ آیا کسی که حیات و زندگی و بقا و دوام ما به وجود او وابسته است , چه جایگاهی در میان ما دارد؟ و در آخر اینکه اگر همین جمعه , امر ظهور محقق شود چقدر خود را برای تحقق دولت کریمه آماده کرده ایم و در آخرین برخورد تاریخ که میان حق مطلق و باطل مطلق روی می دهد, جایگاه ما کجاست؟ و خود را برای تحقق این امر چقدر آماده کرده ایم, و آیا ایمان ما به وجود حضرتش که در قرآن کریم در کنار ایمان و یقین به آخرت آمده است چقدر است و تا چه اندازه , تمهید این مساله بزرگ را در خویش و در میان اطرافیانمان مهیا کرده ایم؟

اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه , تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله...