شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

انکار عشق


مثوی بسیار زیبای "انکار" سروده "بهروز یاسمی" جزو قویترین اشعاری بود که در شب شعر دانشگاه شنیدم. 11 سال پیش! و تکرار آن خاطره امروز... با صدای دوست عزیزم... چقدر زود ، دیر می شود گاهی!


لینک دانلود


ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم / چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور / به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور

به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری / که سراغش ز غزلهای خودم می گیری

به همان زل زدن از فاصله دور به هم / یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم

به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو / به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو

به نفس های تو در سایه سنگین سکوت / به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت

شبحی چند شب است آفت جانم شده است / اول اسم کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من است / یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است

یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش / می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش

در من انگار کسی در پی انکار من است / یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است

یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش / می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست / راستی این "شبح هر شبه" تصویر تو نیست؟

اگر این "حادثه هر شبه" تصویر تو نیست / پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود / آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل، آینه پیدا شده / و تماشاگه این خیل تماشا شده

آن الفبای دبستانی دلخواه تویی / عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش / عاشقی جرم قشنگی ست  ، به انکار مکوش...

 

پی نوشت مهم ندارد. ولی ، دیشب، بغض او ترکید... در آغوش من... جای خالیش را حس کرده بود. مدتها بود در این رابطه با من سخن نمیگفت... می دانم که هر دویمان در غم نبودش می سوزیم. چنان بقیه... اما... هنوز باورمان نشده... مگر می توان فراموش کرد؟ او نیست...

پست نانوشته...!
















پ.ن.1: درست متوجه شدید. در این پست چیزی نوشته نشده. تصویر و یا متن مخفی هم وجود ندارد.

پ.ن.2: دوربین مخفی و سرکاری هم نیست.

پ.ن.3: دوستان می توانند فارغ از آنکه من موضوع را به آنها تحمیل کنم، این بار به سلیقه خود کامنت بگذارند.

پ..ن.4: بدون تعارف ، از دیدن چنین پستی، چقدر تعجب کردید؟!

پ.ن.5: برای اعلام آپ ، از دوستان با یک متن ثابت و عمومی دعوت به عمل می آید. 

ثروت عظیم!

فحش یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش وجود نداشته باشد، بله، آدمی دق می کند. بیشتر از تعداد و نوع فحش هرزبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سر درآورد و رابطه بین شان را کشف کرد .زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد «فحش آبدار» زیاد دارد. ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟! (صادق هدایت)


 


پ.ن.1: یه چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند ، نمی شود گفت ، نمی شود فهماند، آدم را مسخره میکنند.

پ.ن.2: دو خط چایی، یک فنجان خاطره، کمی انتظار.... بوسه ای نزدیک است!

پ.ن.3: یکی کلمه می نویسد. یکی جمله ها را می بلعد و من خط به خط تو را می بویم .

پ.ن.4: تو بی آنکه بخواهم تمام شدی، همان طور که بی آنکه بخواهم تمام من شده بودی.

پ.ن.5: هروقت پیش خودت گفتی این دیگه با بقیه فرق داره بدون اونم پیش خودش گفته اینم یه خریه مثل بقیه...!

پ.ن.6: یادمون باشه، گذشته ی هر کی فقط و فقط مال خودشه و ما نباید اونو شخم بزنیم.

پ.ن.7: شکل عکسات که نیستی! حداقل شکل حرفات باش....

 

پاسخ خصوصی به کامنت آجی : آقای س حالش خوبه. نگرانش نباش.

. . . 
این سه تا نقطه را برای تو گذاشته ام ! 
همیشه اینها نشانه ی سانسور نیست.
هزار حرف و تصویر و خاطره در آن خوابیده ! 
مثل من که وقتی نگاهت کنم سه نقطه بیشتر نمی بینم ! 
تو ، من و خدا .

انتخاب آزاد بغض در گلو مانده.

1- نامردها... "چند بغض" به یک گلو... !؟

2- تو که نیستی. آیا میفهمد که دوستش دارم؟!

3- باز هم خیال تو مرا برداشت. کجا مبرد، نمی دانم.

4- فکر می کردم تو همدردی! ولی نه... تو هم دردی.

5- حالم خوب است اما گذشته ام سخت درد می کند.

6- تو آن شعر بلندی که آرزو دارم امضای من زیر آن باشد.

7- نبوده، نیست، نخواهد بود! عزیزتر از تو کسی برای من.

8- منی که کنارش تو نباشد، بزرگترین پارادوکس دنیاست.

9- "من" به "تو" بستگی دارم... حال من را از خودت بپرس.

10- بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسی.

11- گاهی نمی دانی از دست داده ای... یا از دست رفته ای.

12- زندگی به من آموخت... که هیچکس شبیه حرفهایش نیست.

13- هیچگاه تنهاییت را به حراج نگذار! فصلش که برسد به قیمت میخرند.

14- دوست دارم... اما شاهدی ندارم جز کوچه پس کوچه های خلوت دلم.

15- چقدر سخته منطقی فکر کنی... وقتی... احساساتت داره خفت میکنه.

16- لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟ دلتنگی معنی ندارد... درد دارد.

17- دوریت تلخ... اشکهای من شور... یادت شیرین... زندگی ام با مزه است.

18- همیشه نباید زلزله بیاید که ویرانی را ببینی... همین که تنها شدی ویرانی.

19- بترسید از آدم هائی که عاشق نیستند... ولی عاشقی کردن را خوب بلدند !

20- پرانتز باز (دوستت دارم... پرانتز را نمیبندم، بگذار این حقیقت تا ابد جاری باشد.

21- سخت است وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری و همه بگویند لباس گرم بپوش !

22- دلم می گیرد وقتی می بینم او هست... من هم هستم... اما "قسمت” نیست !

23- خدایا این "قسمت" رو کجا فرستادی که هر وقت نوبت من میشه میگن "نیست"؟

24- باید مرد باشی تا بفهمی؛ «احساس» یک زن؛ «فروشی» نیست، «هدیه» است.

25- راننده تاکسی اسکناس رو گرفت و پرسید: یک نفری؟ مکث کردم و گفتم : خیلی وقته.

26- آدمی را دیدم با سایه ی خود درد دل می کرد، چه رنجی می کشد وقتی هوا ابریست.

27- دلم نگرفته از اینکه رفته ای... دلگیرم از همه دوست داشتن هایی که گفتی ولی نداشتی.

28- آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد هیچ نشانه خاصی... فقط با هر صدایی بر میگردد.

29- برای تو نمی دانم چطور میگذرد...؟ اما برای من انگار خنجر بر گلویم گذاشته اند و نمی برند... !

30- از دنیای واقعی و نامردیاش ! پناه آوردیم به دنیای مجازی! غافل از این که، آسمون، همون آسمونه.

31- بعضی چیزها را "باید" بنویسم نه برای اینکه همه "بخونن" و بگن "عالیه" برای اینکه "خفه نشم". همین !

32- همهٔ رابطه‌ها با جملهٔ "تو با بقیه فرق داری" شروع میشه... و به جمله "تو هم مثل بقیه ای" ختم میشه.



پ.ن.1: میخواهم جشنی بگیرم. به وسعت وشکوه تنهایمان. شلوغش نمیکنم. من و تو حضورمان کافیست. نمیخواهم چشمی بر با هم بودنمان خیره شود. میخواهم کمی برای هم دلبری کنیم. دعوتم را قبول کن. ساعت دوست داشتن، کنار ساحل دریا.

پ.ن.2: انشاء اله با خواندن این دعا در پایان ماه صفر از بلا دور بوده و حاجت روا شوید. نیت بفرمایید. سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْ امری و ارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ العالمین. حضرت رسول فرمودند :هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا می شود. انشالله.

+خدا ، لایک...!

بـرو….

تنها منم! همه درد تنم! یادگاری تو! چشم خیس و ترم
لای لای لالای لای لای لالای لای لای
واسه اینکه دار و ندار منی
که انقدر تورو دوست دارم
بـرو
نزار گریه هام و ببینی عزیز
یه کاری نکن کم بیارم
بـرو….
زمین و زمان بسته ی عشق توست
می خوام از زمین و زمان کنده شم
تو حتی نگاهم نکردی چرا؟!
یه کاری نکردی که شرمنده شم
یه چیزی تو چشمای خیس تو بود
که خیلی نمی شد تماشاش کرد
تورو می کشیدم که یادم نری
منه شاعر  رو عشق نقاش کرد
تنها منم! همه درد تنم یادگاری تو چشم خیس و ترم
لای لای لالای لای لای لالای لای لای
خداحافظی می کنی با کسی
که از تو یه دنیا محبت گرفت
خداحافظی درد سنگینی ِ
الهی بمیرم که گریه ات گرفت
تنها منم
همه درد تنم
یادگاری تو
چشم خیس و ترم
تنها منم! همه درد تنم یادگاری تو چشم خیس و ترم
لای لای لالای لای لای لالای لای لای

 


این ترانه را با صدای بسیار زیبای شهرام شکوهی بشنوید(mp3-320kb)

تاب بازی خاطرات


کودکی هایم عاشق تاب بازی بود...

تاب می خورد و می خندید
بزرگی هایم هم تاب بازی را دوست دارد...
هر از گاهی دست بی تابی هایم را می گیرد و به تاب بازی می برد!
نمی دانم چه رازی در میان است...
ولی همین که بی تابی هایم را به تاب می سپارد
دیگر بی تاب نیستم!
بزرگی هایم تاب می خورد و می خندد...!

 

نه! دیگه حوصله‌اى نیست…

 

دو چیز نهایت ندارد : وقاحت و جهالت

عشق، مکافات زنانه ترین رویای آدمی ست

 


عشق زنانه جزء بادوام ترین عشق هاست که گاهی فقط مرگ میتونه پایانش باشه . زن دوست دارد که به او احترام بگذارید.پس به او احترام بگذارید! تنها خدا میداند که احترام گذاشتن به او چقدر برایش لذتبخش است. آری به همین سادگی .

زن ها نیاز ندارند به وضعیت احساسی تغییر وضعیت بدهند، بلکه همیشه یا اکثر اوقات از پیش در آن هستند. حال چه آنرا ابراز کنند و چه نکنند، برعکس مردها می بایست، عامدانه و به طرزی ارادی به این مد درآیند.فرض کنید دایره خودآگاهی مرد و زن را خانه هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و ... برای اغلب زن ها هر یک از اتاق ها اتاق عشق نیز هست. حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است: خانه عشق! هنگامی که زنی در اتاق عشق ذهن شما را می زند دوست دارد شما را در آنجا پیدا کند. هنگامی که اتاق را خالی می بیند سر در گم می شود و می رنجد. گویی که او را بی اطلاع جا گذاشته اید و از آنجا رفته اید. هنگامی که گیج شده است و از شما می پرسد: " آیا اتفاقی افتاده است؟" به خود یادآوری کنید که احتمالا در اتاق عشق نیستید در حالی که او در اتاق عشق خود است. او برای آن که شما آنجا نیستید شما را سرزنش نکرده است یا از شما انتقاد نمی کند. او تنها سعی دارد با شما ارتباط برقرار کند اما شما را آنجا پیدا نمی کند!

 

از دعای گیاه تا اجابت ماه راهی نیست... دل را بیاورید!

می گفت: تمام زمین را هم شده، برای پیدا کردنم بگرد... سالهاست گم شده ام و لابلای این همه روسری های رنگی ، دست و پا میزنم تا درون چشمت جا شوم. نه اینکه مثل امشب با یک تار موی زنانه از چشمانت آویزان... می ترسم آرزو کنی از این بالا بیافتم هرجایی غیر از دلت!

دستم را بگیر و بیرون بکش از لابلای این رختخواب کابوس لمس حجم تو ! لابلای خرت و پرت های کف اتاقت خودم را جا میگذارم. نامم را، "تاکسیدرمی" کردم برایت درون قاب چوبی عتیقه، به دیوار میخش کن. بگذار لااقل زن دیوار اتاقت من باشم!

می گم: بخشیدا ولی لیلی زن بود یا مرد...


پ.ن.1: ماه شده‌ام. راهنمای مسافران. و چه غم‌انگیز است حکایتِ مسافری که پایانِ راه، ماه می‌شود!

پ.ن.2: به باد دقت کن...

پ.ن.3: هیچ راهی به هیچ مقصدی ختم نمیشود . فقط راه ها از یک جایی به بعد تمام میشوند. همین.

پ.ن.4: بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟...با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

پ.ن.5: تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی! و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت...

پ.ن.6: بگو چگونه صدایت کنم که برگردی...

پ.ن.7: حالا که رفته ای،پرنده ای آمده در حوالی باغِ رو به رو. هیچ نمی خواند،فقط می گوید:کو کو؟!

پ.ن.مفهومی: وجود ط در خطاب قرار دادن اشخاص آنها را صاحب تشخص نمیگرداند! "عاشق پیشگی" نیز لاف بزرگی بود به اندازه کوه تخیل ساختگی...

پ.ن. مهم : گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم. گفت آن چیز دگر هیچ نیست، دگر هیچ مگو... من غلام قمرم ، غیر قمر هیچ مگو ، پیش من جز سخن شهد و شکر هیچ مگو...

یامن ضاق به الهم ...استغفر

استغفر الله ر بی و اتوب الیه...

هر روز طلوعی دوباره و فرصتی دوباره برای بندگی هست...!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

خدایا توبه می کنم از اینکه: از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم، از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم، از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم. این نوشتار عمومی شد به جهت تنبیه و تذکر به خودم! آنچه که پیش روی شماست حرف دل من است که پیشتر بخشی از دست نوشته های شهید کمیل ایمانی (فرمانده تخریب لشکر 25 کربلا) بوده است و مورد بازدید شما قرار می گیرد

 


خدایا توبه می کنم از اینکه:

·         از اینکه حسد کردم

·         از اینکه زیبائی قلم را برخ دیگران کشیدم

·         از اینکه مرگ را فراموش کردم 

·         از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند

·         از اینکه ایمانم به بنده ات ، بیشتر از ایمان به تو بود

·         از اینکه حق والدینم را ادا نکردم

·         از اینکه در جائی که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم

·         از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم

·         از اینکه تعهد هائی که با خدای خویش بستم ، بشکستم

·         از اینکه ایثار نکردم

·         از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم

·         از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم

·         از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم

·         از اینکه از سر کینه برای کسی ، دعا یا نفرین کردم

·         از اینکه از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم

·         از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی و شهرت انجام دادم

·         از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را 

·         از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم

·         از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم

·         از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم

 

شرایط پذیرش توبه:

1.        پشیمانی از انجام گناه

2.       تصمیم گیری بر عدم تکرار گناه

3.       جبران حقوق ضایع شده مردم

4.       قضای واجبات ترک شده

5.       سختی کشیدن برای ریختن آنچه بر اثر گناه بر بدن افزوده شده

6.       مشقت دادن به بدن در برابر لذتهای چشیده از گناه



هیچ تنهایی ترسناک تر از خود پسندی نیست.
از وصایا و فرمایشات امیرالمومنین(ع)

دل اگرخداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

دستتو بیار جلو!

آقای مجری :اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟

فامیل دور : می گیم دستتو بکش !

کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟

ببعی : می لیسیم!

آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم. حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟

پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !

 


پ.ن. 1 : جیگر کجاس؟!

پ.ن 2 : با تشکر از سعید عزیز بابت ارسال متن.

دلم برای کسی تنگ است...

دلم برای کسی تنگ است... 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون "تا" است

دلم برای کسی تنگ است  که دل تنگ دل تنگی هایم است