شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

فقط گاه گاهی، فقط گاه گاه...


اگر ماه بودی، تو را از لب برکه‌ها
اگر آه بودی، تو را از دل سینه‌ها
اگر راه بودی، تو را از کف خیل وامانده‌ها
تو اما نه ماهی، نه آهی، نه راهی!
فقط گاه گاهی، فقط گاه گاه...

زندگی همین حالاست...

در سمت توام

دلم باران ، دستم باران
دهانم باران ، چشمم باران

روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...

هر اذانی که می وزد
پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند ...

هر اسم تو را که صدا می زنم 
ماه در دهانم هزار تکه می شود ...

کاش من همه بودم
کاش من همه بودم

با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...

کفش های ماه را به پا کرده ام
دوباره عازم توام ...

تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است

زندگی با توست

زندگی همین حالاست...
زندگی همین حالاست...


"محمد صالح علاء"

دانلود بازخوانی شعر با صدای شاعر 

این روز ها عجیب دلم در هوای اوست

این روز ها عجیب دلم در هوای اوست              این شعر های خسته تمامش برای اوست
فریاد واژه‌ها به فدایش که سوختن                  در خلوت و سکوت فقط ادعای اوست

دیگر نگاه شهر به من جور دیگریست                انگار سال‌هاست که عاشق ندیده‌اند
بیگانه‌اند و دوست که فرقی نمی‌کند                دیگر تمام مردم دنیا غریبه‌اند

آن روزها دلم به هوای تو می‌سرود                  برگرد تا هنوز به یاد تو زنده‌ام
من زنده‌ام هنوز ولی عشقمان چه شد؟                       می‌گیرد از دروغ خودم باز خنده‌ام

دیدی امید جای خودش را به یأس داد              من ماندم و نگاه تو و اشک ِ انتظار
این جاده‌های یأس کجا می‌برد مرا                  آه ای خدا چه بر سرم آورده روزگار


 

کالری...!


تصویر مورد نظرتون رو انتخاب کنید و در صورت امکان دلیلش رو هم بفرمایید.

)ادامه مطلب رو مشاهده کنید(

ادامه مطلب ...