شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

دلم غنج می رود...!

می خواهم گوش باد را بگیرم که این همه دور موهایت نپیچد و با زندگی ام بازی نکند. تو هم کاری بکن. مثلا دکمه پیراهنت را ببند... مثلا دامنت را جمع کن... و فکر کن پیاده رو خیس است!

 

 

 

با خنده کاشتی به دل خلق «کاش ها»
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها

  

پ.ن.1: سلسله‌ی موی دوست، حلقه‌ی دام بلاست!

پ.ن.2: بوی موهات؛ زیر بارون... بوی گندم زار نمناک، بوی شوره زار خیس، بوی خیس تن خاک.

پ.ن.3: کاش امشب، موهایت را تاب ندهی. دلتنگی‌‌هایم را با هزار بدبختی خوابانده ام!

پ.ن.4: مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند / هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند.

پ.ن.5:  وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی...

پ.ن.6: بیان کردم حدیث دوری و شرح شب هجران / پریشان کرد زلف و گفت؛ از زلفم پریشان تر؟

پ.ن.7:   آری، همه باخت بود سرتاسر عمر / دستی که به گیسوی تو بُردم، بُردم...

 

نظرات 3 + ارسال نظر
حراف جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 20:19


فری شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:06

خسته نمیشی که هی بیام و بگم قشنگ
پ.ن 3 خیلی قشنگه

نه.
اصلن خیلی هم خوشم میاد!
ممنونم از اومدنتون!

مریم یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:02 http://marmaryjooni.persianblog.ir

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم...

پست زیبایی بود.
راستی شما دیگه کلا به هیچ وبلاگی سر نمیزنید یا فقط بنده از این افتخار محرومم؟؟؟

سلام
متشکرم از لطف شما.
خیلی درگیرم. تقریبا به هیچ وبلاگی سر نمیزنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد