-
من... تهران... من...
شنبه 27 آبانماه سال 1396 23:56
فکر کن! در شلوغیِ تهران عصر پاییز، در به در باشی شهر را با خودت قدم بزنی غرقِ رویای "یک نفر باشی " پ.ن : بی تو من ... با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟
-
روحت شاد و یادت گرامی
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1396 18:05
دور یعنی تو رفته ای، نیستی، نمی آیی... سفرت به سلامت ! آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد مهر با بی مهری و نامهربانی میرسد مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد ... نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد سفر کرب وبلا حاصلش رنج...
-
ققنوسم من امشب!
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1396 01:04
دفتر عمر ورقی دگر خورد و اینجا چراغی روشن است... بی تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو هر که و هر کس همه تو ، این همه تو ، آن همه تو پی نوشت : من نه منم !
-
تو، واژه ، وسوسه، شعر، بیدار
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 02:37
من تو را نمی سرایم تو... خودت در واژه ها می نشینی... خودت قلم را وسوسه می کنی... و شعر را بیدار می کنی...! 1-هیچ حرارت سنجی را امشب ، توان تشخیص دمای ِ تب ِ بی تابی ام نیست ... 2-هنوز هم قافیه را به نگاهت می بازم... 3-ذکر نام ِ تو ، قنوت نمازم شده جانم ... 4-غرور بی غیرتی دارم من ... 5-آدم ها گاهی سنگ تمام می...
-
آسمان با همه وسعتش تقدیم تو...خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست!
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 03:13
1.ماییم و نوای بی نوایی. بسم الله اگر حریف مایی. 2.ﮔﺎھﯽ، ﺷﺎﯾﺪ، ﺗﻨﮫﺎ اﺗﻔﺎﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﻔﺘﺪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ... اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﯿﻔﺘﺪ. 3. من گمان می کردم رفتنت ممکن نیست . رفتنت ممکن شد. حال باورش ممکن نیست ...! 4. نمی دانم که آیا تو می دانی که "بی تو ... " ؟! 5. از آن شب که با تو خوابیدم، تو از ترس، دیگرنخوابیدی... و من از...
-
صدایت میکنم "بانو" با مصوت بلند "او"
شنبه 4 خردادماه سال 1392 15:28
به موسم آمدنت تمام مسیر را گل باران خواهم کرد تو فقط بگو از کدام راه میآیی و کی؟ یکهزار و سیصد و نود تو ... در ستایش چشمهایت،شعری نمی توان گفت. تنها باید تماشا کرد، مست شد و رفت! از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟ عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز حاصل آغوش گرم آتش و اسفند...
-
چه بخواهی چه نخواهی، من با توام
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 04:02
من به غیر تو نخواهم، چه بدانی چه ندانی / از درت روی نتابم، چه بخوانی چه برانی دل من میل تو دارد، چه بجویی چه نجویی / دیده ام جای تو باشد، چه بمانی چه نمانی من که بیمار تو هستم، چه بپرسی چه نپرسی / جان به راه تو سپارم، چه بدانی چه ندانی ایستادم به ارادت، چه بود گر بنشینی / بوسه ای بر لب عاشق چه شود گر بنشانی می توانی...
-
یک گل سرخ و این همه خار؟! میدانی چقدر نچیدنی شده ایی؟
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 03:32
اگه غم داشتی یه روز اگه کم داشتی هنوز اگه دیدی دنیا خنده هاتو دزدید اگه حس کردی خدا نیس هواسش به شما اگه روزگار به ساز تو نرقصید برقص ، من باتو بیدارم نترس ، تنهات نمیذارم بمون ، از عشق و با من بخون برقص ، من باتو بیدارم نترس ، تنهات نمیذارم بمون ، از عشق و با من بخون ( دانلود «نترس» با صدای رضا صادقی ) حاشا مکن دل را...
-
مادر...
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 23:23
سایه ای بود و پناهی بود و نیست شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست سخت دلتنگم ، کسی چون من مباد سوگ ، حتی قسمت دشمن مباد گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر " هست " ناگه " نیست" گردد در نظر باورم شد ، این من ناباورم روی دوش خویش او را می برم ! می برم او را که آورده مرا پاس ایامی که پرورده مرا می برم در خاک...
-
میزبان عشق است و وای از عشق
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 23:51
عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله نور گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم نامه ای را هُد هُد آورده ست آغازش تویی از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد قل...
-
دلیل تازه چشمانم باش!
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 21:56
شب در چشمان من است به سیاهی چشمهایم نگاه کن روز در چشمان من است به سفیدی چشمهایم نگاه کن شب و روز در چشمان من است به چشمهای من نگاه کن چشم اگر فرو بندم جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تو را با...
-
آل آو مای لایف
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 02:44
من و دل همنفسیم با نفس خیال تو نفسم ، همنفسم ، هر نفسم فدای تو
-
با من باش. برسان خود را به تن. برسان تن را به جان و بمان!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 01:46
زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم؟ پ.ن.1: آب رسانا نیست و گرنه زیر باران به تو رسیده بودم ...! پ.ن.2: زندگی معنی پیچیده ای ندارد ... همین که تو باشی این تمام زندگیست... پ.ن.3: خسته ام از تو نوشتن. کمی از "خودم" می نویسم این منم که دوستت دارم...! پ.ن.4: بارهاگفتم به تو، چشمها برای نگاه است، اماتو هر روز...
-
وقتهایی که چای تازه دم را، بیهوا، دو تا میریزی
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 01:58
بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟ گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟ حضورت شادی بخش است مثل حضور شعر! تو نیستی اما من برایت چای میریزم دیروز هم نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم دیگر چه فرق میکند؟ باشی یا نباشی من با تو زندگی میکنم! پ.ن.1: تو چای می نوشی و من .. . قند در دلم آب می شود. پ.ن.2: تو رفته ای و...
-
دلم غنج می رود...!
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 15:48
می خواهم گوش باد را بگیرم که این همه دور موهایت نپیچد و با زندگی ام بازی نکند. تو هم کاری بکن. مثلا دکمه پیراهنت را ببند... مثلا دامنت را جمع کن... و فکر کن پیاده رو خیس است! با خنده کاشتی به دل خلق «کاش ها» با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش ! معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها پ.ن.1:...
-
طوفان، دریا ، ساحل و یک ردیف جهنمی!
پنجشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1392 04:19
طعنه بر طوفان مزن، ایراد بر دریا مگیر بوسه بگرفتن ز ساحل، موج را دیوانه کرد تو مال من و باقی دنیا به جهنم با روح ترک خورده مدارا به جهنم دست من و سیب تو و این وسوسه ی خام افسانه ی کال من و حوا به جهنم خطی است میان من و تو واژه ی هنجار این خط کج فاقد معنا به جهنم انگار جز تو انکار تو راه دگری نیست اثبات تو و ختم غزل ها...
-
گلپاره هایِ واژه
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 00:56
نگران من نباش ! بهتر از این نمی شوم، دیگر هیچ وقت بهتر از این نمی شوم... دامن بکش به ناز که هجران کشیده ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام دیگر گذشته از سر و سامان من، مپرس من بی تو ، دست از این سر و سامان کشیده ام
-
سلسله موی تو !
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 02:18
آغاز می کنم غزلم را به نام تو جان من فدای قیمت یک تار موی تو ! نزدیکتر به تو... نه! تو نزدیک تر به من...! اصلاُ نه این نه آن...! فقط از پیش من نرو بانو ! تمام بُعد زمان رو به روی ماست! تاریخ ، حرف کهنه و این عشق و حرف نو ! می آیی و دوباره رصد می کنی... مرا! شک می کنی... دوباره رصد... دوباره... دو نه! ...صد هزار...
-
به بهار چشمانت سوگند...
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 15:07
آخرین شعر مرا چشم تو تعبیر نکرد مردنم در دل ویرانه، تو را سیر نکرد من اگر منتظر بودم وتنها ماندم مرگ در بستر بیماری من دیر نکرد ای که احساس مرا بردی و آهو صفتی کم بگو خواستم وحیله تقدیر نکرد خواستم عاشق بی قید تو باشم آری دست تقدیر به گیسوی تو زنجیر نکرد چشم بد بود که اینگونه جدائی افتاد شاید از پیش تو را عشق نمکگیر...
-
امان از تو
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 21:39
من برای دوست داشتنت مدت هاست آماده ام اما امان از تو امان از زن ها همیشه دیر حاضر می شوید . . . پ.ن.1 : کوتاه می گویم دوستت دارم اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم . پ.ن.2 : همیشه دورنماها خواستنی ترند. مثل سراب، مثل فردا، مثل تو … پ.ن.3: این روزها خیلی چیزها دست من نیست، مثلا دستهایت . پ.ن.4: به دلم نشستی ولی دو زانو !...
-
بهم بگو که دارم دیوونت می کنم...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 00:03
داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد پ.ن.1: فایل صوتی مذکور را از ایـنـجـا دانلود کنید. پ.ن.2: فایل PDF نمایشنامه را از ایـنـجـا دانلود کنید. پ.ن.3: حالا میشه تو یه جوری بگی آ که انگار میخوای همه ی گلهای سرخ من رو بگیری؟ زن بگو آ . مرد آ . زن مهربون تر، آ . مرد آ . زن آهسته تر، آ...
-
… و من بدون لباسهایت سرما میخورم!
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 14:38
من برای سالها مینویسم... سالها بعد که چشمانت عاشق میشوند... فریاد می زد : خوش به حالت که مرا یادت نیست... خوش به حالت که دلت آرام است... خوش به حالت! می گفت : گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس شود. نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت شود... می گفت : یادت باشد ، این روزها اگر کسی به تو گفت عاشقتم ، بپرس تا ساعت چند؟! و یادم...
-
در میان هلهله دیگران، سهم من اشک و حسرت
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 00:42
دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلندتر است “ مادر ” نوشته می شود ولی “ فرشته ” خوانده می شود . . .
-
از ﻣﻦ ﺑه ﻣﻦ ﻧﺰدﯾﮏ ﺗﺮ... ﺗﻮ ... بعد او !
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 01:34
عاشقانه ای برای ﺣﻀرت اردیبهشت...! سلام سایه نشین عاشقانه ھای من! ﺣاﻻ که برایت نامه می نویسم اولین ثانیه ھای آمدن توست. تو آمده ای و از پشت پنجره به من چشم دوخته ای! به قد کشیدن عشق در چشمان مردی که خطوط چهره اش عمیق تر و بیشتر از ھمیشه شده اند ! باﻻخره آمدی! بعد از ھزاران نامه ای که برایت نوشتم و بی ﺟواب ﮔذاشتی... بعد...
-
و مسافر؛ رفتنى ست...
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 00:36
نه چتر با خود داشت نه روزنامه نه چمدان. عاشقش شدم ! از کجا باید میدانستم مسافر است؟
-
زیباتر شعری برای گفتن
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 23:50
شاعر که میشوی گله ها فرق می کند / کم کم عیار حوصله ها فرق می کند احساس میکنی همه دورند از دلت / انگار نوع فاصله ها فرق می کند یک میشوی که با یک دیگر دوتا شوی / از بخت بد معادله ها فرق می کند ! با بیت های غم زده درگیر می شوی / حتی همین مجادله ها فرق می کند اما غزل به نقطه ی پایان نمی رسد / شاعر! حساب غائله ها فرق می...
-
اگه گفتین؟
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 16:16
سلام دوستان امروز توی بازار اینجا یه خوردنی خوشمزه پیدا کردم. اگه گفتید اسمش چیه؟ برای محفوظ بودن حق دوستان هر نفر(وبلاگ) می تواند به 2 مورد اشاره کند. هفته بعد پاسخ صحیح در زیر همین تصویر درج می گردد. به جهت محفوظ بودن پاسخها، کامنتهای این پست تا زمان ارائه پاسخ، تایید نمیگردد. دوستانی که موفق شوند درست حدس بزنند با...
-
ما وقع - وجهة نظر
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 01:53
حرف که خیلی هست... از کدامش برایت بنویسم؟ از سفرنامه های نانوشته؟ از خطبه متقین که چند هفته است دچارش شده ام ( عَظُمَ اَلخَالِقُ فِی أَنفُسهمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعیُنهمْ )؟ از دوستی که از من رنجید و کاش می دانست دوستی فقط به تمجید و تعریف نیست ... عصر یکشنبه بود. داشتم در خیابان عبدالعزیز قدم می زدم. یک دفعه...
-
به تو مبتلا شدم
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 15:43
مثل همیشه برای تو می نویسم تو به نیت هر که دوست داری بخوان 1- امشب تو بنویس، من میخوانم... امشب تو مسافر باش، من میمانم... 2- صدایت را دوست دارم... پر از آرامشی است که من سالها به دنبالش گشته ام... 3- بدنبالت می آیم حتی اگر سهم من فقط قدم گذاشتن در جای پای تو باشد. 4- این اصلاً انصاف نیست... همۀ من با تو باشه و تو...
-
ردیف چشمهای تو...
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 02:34
شعر ، ردیف و قافیه نمی خواهد! بوی آغوش تو ، هر دیوانه ای را شاعر می کند...! *** دنبال شعر و قافیه بودم تمام عمر این شعرها حواسِ مرا از تو پرت کرد … *** برای من غزل مگو که من خود قافیهام قافیه باختهی ردیف چشمهای تو ... همه کسم تو ، هر هوسم تو ، همنفسم تو بال و پرم تو ، همسفرم تو ، بیش و بسم تو گرمی خانه ، شور ترانه...