-
ناودان احساس
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 01:05
ناودانها شرشرِ بارانِ بی صبری ست آسمان بی حوصله، حجمِ هوا ابری ست 1- ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ را ھﻢ ﮐﻪ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻦ ﺑﯿﻨﺪازی، ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪن ﻣﻦ ... ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮﺳﺖ ! 2- و اﯾﻦ ﮐﻪ ھﻨﻮز ھﻢ ﻧﮕﺮاﻧﺖ ﻣﯽ ﺷﻮم ... ﻧﮕﺮاﻧﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ! 3- می پرستمت. بگذار بگویند کافر شده ام... 4- دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺷﮏ دارم، وﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻪ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﻣﻦ ﯾﻘﯿﻦ داﺷﺘﯽ و ﺑﯽ بهاﻧﻪ رﻓﺘﯽ ! 5-...
-
آنجایی که تو باشی و من... یادت...بی او!
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 21:35
رﻓﺘﻨم ﮐﺎﻓﯽ ﻧﺒﻮد ؟ ﺣﺎﻻ داری در ﺷﻌﺮھﺎی دﯾﮕﺮان ﭘﺮﺳﻪ ﻣﯽ زﻧﯽ ؟ ﺷﻌﺮم را ﺣﻼﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ اﮔﺮ ... ﺑﯿﻦ واژه ھﺎی ﻧﺎﻣﺤﺮم ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ ! 1- دستم نمی رسد به بلندای چیدنت! باید بسنده کنم به "رویای دیدنت"... 2- گمم نکن... در گوشه ای از خاطرت آرام مینشینم، فقط، " بگذار بمانم " ... 3- عاشقانه تر از این نیست که در واپسین...
-
چشمانت غزل خداحافظی ست...
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 20:20
خداحافظ ... از هیجان خوشم میاد. الان هم یه سورپرایز خبری دارم. گفته بودم مسافرم، حالا هم نوبت رفتنه! ما که رفتیم، روزای روشن خداحافظ... 3 بلیط برای 3 نفر...کجاش هم سکرته . مطمئنم دلتنگ میشم ولی سعی میکنم کوچه معشوقه خویش را فراموش نکنم! مزرع سبز نگاهت دیدنیست / چشمهایت، چشمهایت دیدنیست زیر ابروی کمان بی زهت / تیر...
-
هوای تو
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1392 08:47
باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست؛ اما... نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست ... » بعضی آدمها بوی خوبی دارند» حتی وقتی دورند... دلت که براشون تنگ میشه؛ بوی خوبشون توی ذهنت می پیچه... و اونقدر دلت هواشون و میکنه، که دوست داری محکم بغلشون کنی! دلم هوای تو کرد و ابر آ مد و یک آن دلم هوای تو کرد / غروب، نم نم باران......
-
سین هشتم
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1392 00:37
کنار سبزه و سکه کنار آب و آیینه تموم لحظه های سال تحویل سکوتت "هشتمین" سین... سفر کرببلا حاصلش رنج و بلاست تقویم ها راست می گویند اما ما عادت نداریم حرف شان را باور کنیم. دوست داریم به روی خودمان نیاوریم تا دلخوشی های کوچکمان را داشته باشیم اما اگر حرف تقویم ها را باور نکنیم، یک روز حرف آینه ها را باور...
-
کوتاه ترین داستان ترسناک دنیا
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 02:02
آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند !
-
زاد
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 01:55
از تو می گریزم، زیرا جاذبه ای شدید حس می کنم، تو دریای پاک و عمیق و آرامی و من موج بی تاب و جوشان و خروشان . آنجا که مرا می خواهی من می گریزم و آنجا که من به تو پناه می برم ، تو از من می گریزی . تو آسمانی پاک و صاف و بی نهایت با آرامش خدایی که تا بی نهایت امتداد داری و من شهابی آتشین و بی صبر و مضطرب که حتی لحظات...
-
باز هم تو
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 01:45
اصرار دارم این هیاهو مستمِر باشد / «تو» در ضمیر حاضر «من» مستتر باشد «تو» یک زن زیباست با پیراهن قرمز / «تو» می تواند تا همیشه منتظر باشد اصرار دارم «تو» بخندد، «تو» بخنداند / حتی اگر «من» بغض هایش منفجر باشد اصرار دارم «تو» بگویم، «تو» بگویم، «تو» / «تو» می تواند در تویِ «تو» منحصر باشد تا سر درآرد از چه ها می گویمِ...
-
سیم آخر، خط آخر
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 23:26
در این دنیای دلبستگی من چون نخ میان کلاف، کلافه و سرگردانم. آن قدر به این آدم های عجیب و روزگار تو در تو گره خورده ام که حالا سردرگمم. دنیای منِ کلافه تار است. من تار، تو پود شو. به خود ببافم. دلم گیر است. از کارم گره بگشا ... حول خورشید حریمت بتابان من بی تاب را و بعد چون خیالت از نو ببافم...! دلم تار تار هم باشد باز...
-
با کناریت، کنار نمی آیم، کنار می کشم…
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 21:55
زیبا زیبا هوای حوصله ابری است چشمی از عشق ببخشایم ، تا رود آفتاب بشوید، دلتنگی مرا زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد از من مگیر چشم دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دل ها معنا شود یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت در تندباد عشق نلرزد زیبا آنگونه عاشقم که...
-
پس این درخت همیشه همین جا بود و من نمی دیدمش...!
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 00:22
1- دلم تنگی است از بلور، بی ماهی، بی آب ! 2- تو اگر نیایی هم، بهار می آید . حفظِ آبرو کُن؛ بیا ! 3- پنهان می شوم پشت شعر، از ترس چشم هایت! 4- یاد تو ، شمعی است در دلم، کوچک و همیشه و گرم ! 5- بیا و پایه باش. پایه عشق باش؛ به شرط هر چه بادا باد ! 6- دلتنگم، دل تنگ تر از برگ، آن گاه که از درخت جدا می شود ! 7- بسیار...
-
فرشته
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 01:50
سنگ سیاه چشم تو خال فرشته هاست پیراهنت به رنگ زلال فرشته هاست لبخند تو تراوش ذهن فرشته ایست بر چهره ای که طرح خیال فرشته هاست پرواز گیسوان سیاهت عجیب نیست هر تار مویت بسته به بال فرشته هاست این زن مگر چه داشت خدایا که خلق شد؟ بانوی من جواب سوال فرشته هاست از تو خدا فقط بدنت را به من سپرد اما دریغ روح تو مال فرشته هاست...
-
خوش ترین غزل عاشقانه
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 18:41
نمیدانم خاک قلب من مرغوب است یا بذرهای عاشقانه تو در جانِ این درخت ، تو جشنِ جوانه ای / سر سبزیم ز توست که سبز آشیانه ای خون بهار در رگ من موج می زند / گل می کنم به شوق تو با هر بهانه ای آه ای پریچه ، خانه ی من از تو روشن است / بر این دریچه ، جلوه ی ماه شبانه ای دست خدا سرشته تو را چون فرشته ها خوبا! تو خوش ترین غزل...
-
پرواز منقوش
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 07:41
جرآت پروازم بده...تا تو راهی نیست...
-
کمی رحم کن لامصب!
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 07:36
راه می روی و شهر اردیبهشت می شود ... کمی رحم کن لامصب! این طور که راه می روی به ناز، شهر بیچاره می شود! · من دفتری پُر از غزلم ، نابِ ناب ِ ناب. چشمی که عاشقانه بخواند مرا کم است . · هنوز با منی آن لحظه ای که می گفتی : تو بسته من و ما هر دو بسته ی تقدیر ! · بشدی و دل ببردی و به دستِ غم سپردی / شب و روز در خیالی و...
-
غلط کردم، غلط...
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1391 00:54
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خط سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط همچو وحشی رفت جانم در هوایش...
-
حال درون امروز من!
جمعه 4 اسفندماه سال 1391 18:32
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد / تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد نه فرشته نیستم باور بکن من نیز انسانم / حق بده گاهی تو را این روزها از خود برنجانم حق بده گاهی دلت را بشکنم این روزها حتی / قهر باشم چند روزی چشم هایت را بگریانم تو بپرسی دوستم داری کمی بانوی شب هایم؟ / من بگویم بی خیال اصلا جوابش را نمی دانم هی بگویم...
-
فقط راه خود گیر و برو ...
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1391 18:45
گم کن مرا و فکر کن اصلا نبوده ام / غرقم کن و خیال کن این من نبوده ام اصلا بگو ندیده و نشنیده ای مرا / اصلا بگو مجاز به بودن نبوده ام دور سر تو گشته ام و پرت... هیچوقت / دلگیر از مرام فلاخن نبوده ام نشکن مرا زیاد مزاحم نمی شوم / تا بوده ام وبال به گردن نبوده ام انکار کن مرا و من اقرار میکنم / یک لحظه در تصور این زن...
-
پنجره
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1391 02:52
پنجره وا * شد... پنجره بسته شد... پنجره وابسته شد... * : باز ! پ.ن.1: صبح که در پنجرتون وا میشه / ظهر که در پنجرتون وا میشه شب که در پنجرتون وا میشه / وای که چقدر پنجرتون وا میشه !
-
پرواز در چشمهایت
شنبه 21 بهمنماه سال 1391 23:29
پرواز هیچ پرنده ای را حسرت نمی برم، وقتی قفس چشمهای تو باشد... من خود، به تو پر پرواز دادم، اما ... به همه گفتم درب قفسش باز بود و ... پرید ... !
-
تــ♥ــو
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 16:36
جزئیات چشمانت ... کلیاتِ زندگیِ من است ! مصراع نخست : "من" ، "تو" را می بوسم مصرع بعد هم "تو" را می بوسم ایراد ندارد... به کسی چه اصلا؟! شعر خودم است... "من" ، "تــ ♥ ــو" را می بوسم...
-
عروسک بازی...
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 01:09
خواهر دوستم، 3~4 سالشه، رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومد بیرون زد زیر گریه. پرسیدیم : چی شده؟ گفت : عروسکام منو بازی نمیدن ! پ.ن.مهم : از معانی این پست به ظاهر کودکانه، نگذرید.
-
راز
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1391 21:57
یه زخم کهنه روی بالم، یه آسمون که چشم به رام نیست به غیر واژه ی غریبی چیزی توی ترانه هام نیست حتی یه آینه پیش روم نیست که اسممو یادم بیاره تنها ترین مسافر شب تو خلوتم پا نمی ذاره ازم نخواه با تو بمونم ، تو هیچی از من نمی دونی اگه بگم راز دلم رو ، تو هم کنارم نمی مونی دل من از نژاد عشقه / از تو و از ترانه لبریز یه دنیا...
-
شمارش معکوس
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 01:40
نفس کشیدن که آغاز کردیم ، شمارش معکوس مان نیز آغاز شد ... شمارش معکوس برای زبان باز کردن ، شمارش معکوس برای راه رفتن ، شمارش معکوس برای دندان در آوردن ! شمارش معکوس برای مدرسه رفتن ، شمارش معکوس برای دیپلم گرفتن ! شمارش معکوس برای دانشگاه رفتن ، شمارش معکوس برای فارغ التحصیلی ، شمارش معکوس برای یافتن شغل ! شمارش معکوس...
-
دق الباب
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 00:04
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت پ.ن.1: رفتنت، ناگهان پریدن پرنده هاست پ.ن.2: این آهنگ هم حس عجیبی برام تداعی میکنه. مثل دل دو حرفی، مثل من، مثل تو
-
وفادارترین زنها
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 22:23
وفادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند، نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها .... بلکه مو خاکستری ها هستند چارلی چاپلین « دانلود کنید »
-
نبض موجم، در تپیدن بی قرار افتاده ام*
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 00:02
دلم می خواهد یک چیزی بنویسم که ' تـو ' تویش موج بزنی ، بخروشی ، بیداد کنی و بر سر دلتنگی هایم، آرام، آوار شوی. مثل نیل که نام ' تـو ' را برخودش نوشت... موج زد، خروشید و بر سر دلهره ی موسی علیه السلام ، آرام، آوار شد... *صائب تبریزی
-
انکار عشق
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 00:59
مثوی بسیار زیبای "انکار" سروده "بهروز یاسمی" جزو قویترین اشعاری بود که در شب شعر دانشگاه شنیدم. 11 سال پیش! و تکرار آن خاطره امروز... با صدای دوست عزیزم... چقدر زود ، دیر می شود گاهی! لینک دانلود ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم / چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم به تو آری ، به تو یعنی به همان...
-
پست نانوشته...!
سهشنبه 26 دیماه سال 1391 15:28
پ.ن.1: درست متوجه شدید. در این پست چیزی نوشته نشده. تصویر و یا متن مخفی هم وجود ندارد. پ.ن.2: دوربین مخفی و سرکاری هم نیست. پ.ن.3: دوستان می توانند فارغ از آنکه من موضوع را به آنها تحمیل کنم، این بار به سلیقه خود کامنت بگذارند. پ..ن.4: بدون تعارف ، از دیدن چنین پستی، چقدر تعجب کردید؟! پ.ن.5: برای اعلام آپ ، از دوستان...
-
ثروت عظیم!
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 21:34
فحش یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش وجود نداشته باشد، بله، آدمی دق می کند. بیشتر از تعداد و نوع فحش هرزبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سر درآورد و رابطه بین شان را کشف کرد . زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد «فحش آبدار» زیاد دارد. ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟...