شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

+مردونه : شلوار لی

یادتونه وقتی بچه بودیم بدون شرت شلوار لی میپوشیدیم و وقتی زیپ شلوار رو بالا میکشیدیم (...) گیر میکرد لای زیپ !!! آخ آخ آخ..... هنوز دردش یادمه... 


 


پ.ن 1: گفتم که این فقط یک خاطره مردونست !

پ.ن 2: لطفا خانومها نخونند. چون اگر هم بخونند نه چیزی متوجه میشن و نه چیزی یادشون میاد!

پ.ن 3: واقعن خاطره دردناکی بود...

نظرات 77 + ارسال نظر
عمو سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 http://amopardis.blogsky.com/

راست میگی ... نه راه پس داشتی نه راه پیش ... باید از ته وجودت داد می زد ... اونهم توی دلت ... تا خفه شی ...بدتر از اون این بود که به هیچ کس هم نمی تونستی بگی چی شده ... تازه اگر کسی هم از ت می پرسید می گفتی که نمی دونم چی بود رفت تو پام .... یا سرم محکم خورده به دیوار....


بخاطر این که درد کشید و اهل دردی لینکت کردم .... عمویی

آره همینطوره که نوشتی... نه را پس داشتی نه پیش

عمویی جان با عنوان "دل نویس" متقابلا لینکت کردم.

رامین سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 http://www.madlen.blogsky.com

بعدش جرات میخواست که دوباره زیپ رو بکشی پایین و درستش کنی

آخ...آخ...آخ... ماجرایی بود

پایین کشیدن ماشین زیپ با زجر و بدبختی و ترس دوباره بالا کشیدنش تازه اگه شانس میاوردی و دوباره گیر نمی کرد

dreamer سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 http://rozhinix.blogfa.com

ا مگه نگفتی خانوما نخونن؟
پس چرا خودت اومدی دعوتم کردی بیام بخونم؟

همه خوندن ، شما هم بخون...

والا با این نون هاشون

niloofar سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 13:51 http://niloofarshab.blogfa.com/9102.aspx

این نیازی به فهمیدن نداره
چون خیلی مسخره بود

زهرا سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 14:16 http://kolbe-asheghi.mihanblog.com

تو هم با این پستت مردم رو گذاشتی سر کار هاببین به روزم کچل چی اگه تا اخر نخونی پست منو

سرکار چیه؟
خاطره نقل کردم...همین

اومدم

بیتالی سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 14:16 http://somebodyy.blogfa.com

پس خودت منو دعوت کردی بخونم :دی
حالا میگی خانوما نخونن ؟:دی
این پستای خاک بر سری چیه آقای محترم :دی



بیخیالشین دیگه.... حالا ما یه خاطره گذاشتیم همه یه جور دیگه نیگامون می کنن.... بچه بودیم دیگه...

yasna سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 14:29 http://delkok.blogfa.com

آقا بذار اصلا من یه جیزی بگم امیر جان... اینکه هی چطور ممکنه خانوما درک کنن... واسه خودشون هم مدل زنونش پیش اومده فوقش روشون نمیشه بگن همین..حالا تو هی نپرس..والا به خدا...

من هیچی ندارم بگم....

سمیرا سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 14:57 http://samira1987.blogfa.com

سلام عزیزم وبلاگ زیبایی داری بهت تبریک میگم... وقتی داداشم کوچولو بود این اتفاق براش میافتاد و منم کلی بهش میخندیدم

ببین تو نباید می خندیدی...تو باید کمکش می کردی

اون موقع ها هم اگه اطرافیان به جای خندیدن به ما کمک می کردن که اینجوری نمیشد ....

کیپسه سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:08 http://kalpase5.blogfa.com

از این بدتر موقع دوچرخه سواری که یه راست میشستیم رو تخمامون

خاطره تو رو پوستی بود چون پوستش گیر میکرد


هیس...لطفا مراعات کنید... اینجا یک مکان عمومی است

سالومه سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:17 http://bitoo69.blogfa.com

وااااااااااا چرا گفتی بخونم

دعوت کردم، اجبار نکردم که....

یاس سفید سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:00

یاس سفید سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:02 http://www.daryacheh-abi.blogfa.com

همه مطالبتون زیبا هستن

لطف دارید. ممنون

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:39

خداییش خیلی بی ادبی بیچاره زنت حالم ازت بهم می خوره همین شماها مملکتمونو خراب کردید دیگه از این مطلبا نمی نویسیا اگه بنویسی یکاری می کنم وبت فیلتر بشه خودت هم میارمت دادگاه اگه دوستداری بنویس ببین چی پیش میاد زد زیاد

تهدید....آی آی....

از اونجا که باید مخاطب پسند بنویسم، بر می گردم و همان حرف دل و عاشقانه می نویسم...

از اینکه شما رو هم عصبانی کردم پوزش میطلبم دوست عزیز. حلال کنید

راستی اسم و آدرستون ؟!!!

ֆ!ἦḁ ҉ よØƔƐ ҉ ✂ چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 http://657102041306.blogfa.com

اتفاقامن درک میکنم چون خواهرزاده شوهرم الان 3 سالشه یه بار اومدم زیپ شلوارشو ببندم دیدم خودشو کشید کنار....فهمیدم چه داستان غم انگیزی واسش اتفاق افتاده بوده

Girl چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:39

هاهاها! نه نه من که بچه مثبتم پس نباید بخندم! --تودلم میخندم!- ای شیطون کوچکولو.

الان دیگه بزرگ شدم

نفس جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:36 http://princess91.blogsky.com/


عجب خاطره ایی بوده
وقتی چیزی رو مینویسی میگید نخونید همه میان میخونن ولی چیزی که باید بخونن رو نمی خونن. امان ازین مردم

واقعا که... امان از این مردم... شما که نخوندید، خوندید؟!!!

اقلیما شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 http://mteghlima.blogsky.com

گمون کنم دانشمدا یه فکر به حال این زیپ شلوار بکنن تا این اتفاقای دردناک نیفته

قبلا اختراع شده : دکمه

نفس شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:40 http://princess91.blogsky.com/

نه من چشم بسته خوندم

چجوری آخه؟!!!
مگه میشه....

شایان شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 15:43 http://brat.blogsky.com

برای من همچنان جاش موندهباور کن

نگو.....این چیزا بد آموزی داره آقا شایان

نفس شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:27 http://princess91.blogsky.com/

دیدی که شده
روز زن رو به خانومتون تبریک میگم

متشکرم از تبریکتون.
موفق باشید

بهداد شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:35

خیلی با حال بود رفیق،کلی خندیدم.
مخصوصا توی بخش نظرات....

خوش باشید

گلها دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:00 http://ahleordibehesht.persianblog.ir

نا سلامتی ما هم داداش داشتیم۰۰۰

زهرا چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:26 http://www.mortality73.blogfa.com

جالب بود.
حقتونه!! نمیشه که شما دردی نکشید.!!!!

وا.... یعنی چی

مهسا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 15:30 http://www.tanhaey77.blogfa.com

بامزه بود واقعیت داره؟

بله. میگم خاطره س!
شما فکر کردید خاطره بقال سر کوچه مونه!

لطفا وارد جزئیات نشوید. دور تر بایستید. متشکرم

شیما70 یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:22

وای ترکیدم از خنده‏!‏
خدایی خاطره باحالی بود بازم بنویس. اما شما پسرا حقتون بوده میگن بزرگ میشی یادت میره چجوریه ک شماها یادتون نرفته؟؟؟ وبگردم. بازم بت سر میزنم آقا امیر


خاطره بود.
خاطره با حالی بود.
اما خنده دار نبود...دردناک بود...

شیما70 دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:15

آقا‏!‏ خب جالب بود‏!‏ آخی عزیزم‏!‏ این جوری ک گفتی دردناک بود جگرم کباب شد ب خدا‏!‏ دیگه نمیخندم. ناراحت نباش دیگه، باشه؟

باشه... و ممنون که خاطره ش رو زنده کردی

مریم یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:48

اصلا فکر نمی کردم تو وبلاگ شما یه همچین چیزایی هم پیدا بشه...

شوکه شدم!

کی گفت شما بخونید؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد