شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

این بار برای همیشه ...

 

دیدی ؟
دااناییم هم
به ناتوانیم اضافه شد... !

ای کاش اون حقیقت عریان محض رو هرگز ندیده بودم.

سرنوشت من موضوع غریبیست...

پیمانه زندگی من گاهی با یه لبخند پر میشه....

و زمانی با تمام جهان پهناور هم پر نمیشه !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
شهرزاد شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 http://parvazraaghazkhahamkardbato.blogsky.com

سلامممممممممممممممممم
فقط گاهی با یه لبخند پر شده؟؟؟؟؟؟

amir dariush یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:12 http://www.dariush2000.tk

Salam Aziz |Vaghean webloge zeibaei dari Movafagh bashi ya ali

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد