شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

هیهات !

 

همواره چون من نه : فقط یک لحظه خوب ِمن بیندیش؛

لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست...

***

من در آیینه نگه کردم

دیدم ، هیهات

تا نهایت تنهاست!

نظرات 6 + ارسال نظر
بابای ایلیا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 http://juje.blogsky.com/

جیگرمی تپل !!!!

سینا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 19:07 http://pesaretanha.blogsky.com

پیرمرد راست گفت...

سعید ایلخانی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 15:39 http://www.tanineseda.persianblog.ir

سلام امیر جان
به فیض رسوندی مارو
مطلبت واقعا زیبا بود
درست مثل خودت

راستی یه چیز بگم قول میدی به کسی نگی؟
قوله قول؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قول دادیا . . .

دوست دارم

مسافر جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 20:23 http://www.salammohajer.blogfa.com

سلام چرا به روز نمیکنید اقا امیر؟

رامین شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 http://safarkarde.blogsky.com/

شاید درون تو دردهاست و یک نفر در گوشه ای از زمین تنهاست و تو را انتظار میکشد...

مسافر شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 20:36 http://www.salammohajer.blogfa.com

سلام اقا امیر .زیبا بود موفق و پیروز باشین و همیشه در کنار همسرتان عاشق بمانید.
من اپ هستم با یه مطلب شاید سنگین که واسه فهم زندگی و زیستن لازمه و جای تامل داره.خواهش میکنم ادامه مطلب هارو هم مطالعه کنید منتظر حظور سبز شما هستم.
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد