شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

چون او شدم ؟!

پیدا شدم، پیدا شدم،

پیدای ناپیدا شدم،

شیدا شدم، شیدا شدم،

شیدا شدم پیدا شدم پیدا شدم

پیدای ناپیدا شدم

شیدا شدم

شیدا شدم

من او بُدم، من او شدم،

با او بُدم، بی او شدم،

در عشق او چون او شدم،

زین رو چنین بی‌سو شدم،

زین رو چنین بی‌سو شدم،

در عشق او چون او شدم،

چون او شدم، چون او شدم،

پیدا شدم، پیدا شدم،

پیدای ناپیدا شدم،

شیدا شدم،

شیدا شدم،

شیدا شدم

چطوری کفر مامان رو در بیاریم ؟!

چطوری کفر مامان رو در بیاریم ؟!
اگه تو هم نی نی هستی میتونی به راحتی مامانو کفری کنی و حالشو ببری!
وقتی مامان تو رو میبره مهد کودک حسابی گریه زاری کن! بد نیست یکم وجدان درد بگیره!
وقتی مامان بهت غذا میده تف کن! وقتی بابا میده بخور و لبخند بزن!
علم ثابت کرده اگه غذا رو بمالی به صورتت خوشمزه تر میشه!
جغجغتو بنداز زمین ... ببین مامان چن بار خم میشه؟! اگه ده بار کمتر بود جیغ بکش که لاغر تر و خوشکل تر بشه!
وقتی مامان انگشتشو میکنه تو دهنت تا ببینه دندون در آوردی یا نه گازش بگیر تا بفهمه دندون درآوردی!
تو تخت خودت نخواب ... تخت مامان اینا یک حالی میده!
یاد بگیر در توالت رو از تو قفل کنی و جیغ بکشی!
وقتی مامان میپرسه چیکار میکنی همیشه بگو هیچی مامان جونم!
زمستونا وقتی مامان لباساتو تنت کرد بگو ماماااااااااااااااااان ... جیش!
نذار سرتو شیره بمالن! غذای مامان بابا خوشمزه تره!
یادت نره آدم قبل از اینکه قاشق چنگال داشته باشه انگشت داره!
حرفی رو که مامان میگه بی تربیتی هست رو همیشه یادت بمونه تا بعد ازش استفاده کنی!
میخوای همه بخندن؟! به مامان بگو میترسی تنهایی سوار سرسره شی!
میدونی یکی از کارایی که مامان خیلی دوس داره چیه؟! لباس شستن!
همیشه دو دقیقه قبل از رسیدن به مقصد بخواب!
هر وقت دکتر بهت گفت درد نداره وقت جیغ زدنه!

موج دیوانه

 همچنان
باز هم چنان
ما
هوای انزلی را داریم

طعنه بر طوفان مزن ، ایراد بر دریا مگیر

بوسه بگرفتن ز ساحل موج را دیوانه کرد

 

...تولدی در پیش است

نمایی از عصیان طبیعت برپاست، تهاجم همه جانبه برای برچیدن زیبایی ها و خلق گونه ای جدید از زیبایی، تجلی رنگ های بدیع.

این فصل، گاه تولد مرگ است و چه زیبا تولدی است. چشم مفتون تنوع رنگ ها در این فصل می شود، شاهکار خالق هستی در تنوع رنگ ها.

زیبایی اعجاز آمیزی که در پاییز می توان دید، در هیچ فصل دیگری قابل رویت نیست: گریه بی صدای برگ ها، باد عصیانگر که کمک بی منتی برای بدرقه برگ های خشک می نماید، باران سرکش که گاه و بی گاه می بارد، همان بارانی که در بهار طراوت و تازگی را به ارمغان می آورد در این فصل می میراند-به ظاهر- و در باطن متولد می کند، تولدی که در آینده به وقوع خواهد پیوست.

پاییز حرف های بسیاری با انسان ها دارد: که زندگی گذراست، درختی که روزی سبز و با هیبت به طبیعت فخر می فروخت امروز در تهاجم پاییز سراسر نیاز است. آنچه امروز از او مانده و باید از یاد آن مسرور باشد روزهایی است که سایه ای گسترانده برای کمک و یاری، میوه ای به یتیمی رسانده و...

و اما پس از این مرگ، تولدی در پیش است.....  

  

پست فوق ویژه !

عروسیت مبارک

خواهرم ، زینت خانوم

نمی دونم دیگه کسی خودشو از بالا پشت بوم پرت می کنه پایین یا نه !

مهم نیست !

مهم اینه که عروسیته !

عروسیت مبارک

برایت عاشقانه ترین روزها را آرزو می کنم

روزهایی تهی از غم

روزهایی سرشار از خوشبختی

روزهایی پر از آرامش

روزهایی بدون همه چیزهایی بد

امیدوارم روزی نباشد در زندگیت که غمگین باشی و پنهانی غصه بخوری

امیدوارم همیشه خوشبختیت را فریاد بزنی 

 

انشاالله خوشبخت بشین.

انشاالله به پای هم پیر بشین.

این دو تا گل خوشکل واسه تو و شوهرته.

هستی یا نیستی ؟!!!

 

دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است:  

 

:: آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند : عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.


:: آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند : مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند. بی شخصیت اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی آیند. مرده و زنده اشان یکی است.


:: آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند : آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما می مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

:: آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم هستند : شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز می شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم. قفل بر زبانمان می زنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت می کنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم. و درست در زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد

 

آدم برفی

به شانه ام می زنی که غم هایم را بتکانی ؟

به چه دل خوش کردی ؟

به تکاندن برف از شانه ی آدم برفی ؟!!

سجده های سرد

کودکی خاموش ، درون آتش خیز

نغمه ساز خروش مستی

مترنم شده از سلسله بند وجودش ،

گل ولای خیابان ،

گوهر شور جوانی ....

بر پای

به نگاهی شده صیاد سرود مستان

پا به مسجد

که نه بر چشم ملائک

که یکی خاسته بر پای سماع اش

نه کم از روح خدایی با پای ِ  گـِـلی.....

محو باران ِ موذن

بوی مرطوب ِ نقوش کاشی

پیچش زنگ کلاس امروز

حرف اول

الف آب و اله و الله

مزۀ ترش خطوط دیوار

چقـَـدَر "آ" .........

"ل" و" ا" حتما ً لا

"ا" و "ل" و "ه ِ"  شایــــــد ،  "اله"

 "ا" و "ل" و "ا" هم الا

"ا"و "لــــــ......

پیچش نای اذان کودک

دو گلدسته شوریده به گـِـل

تاری چشم و نگاه کودک

به دو حرف آخر

سوزش اشک حضور مردم

رقص مستانۀ گـِـل ،

غیرت نامردی

"که چه گستاخ حضوری بچه...."

بغض خاموش موذن ، کاشی نم زده روی دیوار

تاری چشم و نگاه کودک

به دو حرف آخر......

 
 

نیمه پنهان

 

این تصویر یک صخره در برمه است. این عکس فقط در یک روز خاص از سال میتواند گرفته شود.در این روز اشعه خورشید با زاویه خاصی بر این صخره می تابد :

چیزی متوجه شدید؟ دوباره نگاه کنید:
 




اگر هنوز اعجاز این تصویر را درک نکرده اید تصویر را بچرخانید:

به چشمان خوددروغ نگوئیم .خدا دیدنی است... 

واقعا نمی دونم شما با دیدن این تصویر چه فکری کردید؟ اما من خیلی تمایل پیدا کردم تا بدانم این تصویر نماد چیست؟ مطمئنم خدا بی دلیل آن را خلق نکرده .من فکری که به ذهنم رسید این بود: شاید این زن و فرزندش در این دیار مورد ظلم قرار گرفته اند و حال همیشه چنین دیده میشوند تا انتقام بگیرند یا شاید نماد آن است که تمام موجودات خدا را تسبیح می کنند ولی ما نمیبینیم و نمی شنویم و این یک نمونه کوچک است.