رویاهای اسب آبی
روزی یک اسب آبی
با هزاران امید و آرزو هوس پرواز کرد.
یک جفت بال برای خودش دوخت
که در هوا شلپ شلپ به هم میزد.
او نفس زنان
از کوه بلند برف پوش بالا رفت.
بالای سرش ابرها و زیر پایش دریا.
دلش مالامال از ترس و سرش پر از رویا.
(پایان خوش)
اسب آبی بالهایش را به هم زد.
با غرور و افتخار نعره زنان
چون عقابی پر کشید و رفت
و میان ابرها ناپدید گشت.
بدرود،بدرود!
(پایان غم انگیز)
مثل قورباغه جست زد
و عین سنگ تلپی افتاد پایین
گردنش شکست،ناله ای کرد و غرق شد.
آخ، خداحافظ!
(پایان احتیاط آمیز)
اسب آبی نگاهی به آسمان انداخت
و نگاهی به پایین،به دریا
وای چه خطرناک!
آنوقت راهش را کشید و رفت خانه
و بعد از صرف چای و کیک تخت خوابید...
"شل سیلوراستاین"
عقل پرسید: که دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود: فراق از همه دشوارتر است
مهدی جان ! ای مولای من!
همیشه برای آمدنت نگاهمان را از سقف آبی آسمان آویخته ایم.
جمعه های نورو استغاثه و سرشار از انتظار...
مولا به دست های خالی ما نگاه کن! به تنهایی ما بنگر.
لغزش و گناهانمان را به رخمان نکش. دوستت داریم و برای ظهورت دعا می کنیم.
به راستی اگر ما می دانستیم در فراق چه کسی به سر می بریم دیگر حتی یک لحظه هم توان زندگی وزنده ماندن را نداشتیم.
مولایمان آن کسی که خدا می فرماید هر چیزی از من می خواهید مرا به امام زمانتان قسم دهید در غربت و تنهایی و بی کسی به سر می برد وآنوقت ما ...
جاده ها خود را آماده می کنند برای قدم های استوارتو و فرشی از زیارت السلام علیک یا اباصالح بر خود می گسترانند.
تو که می آیی سنگها غزل می خوانند و نگاهشان معنا می گیرد.
تو که می آیی بر آسمان تاریک دلها می تابی و روشنی را به شب های تاریک هدیه می کنی.
و دل های شکسته را با مهربانی پیوند می زنی..
تو اگر بیایی کویر معنا نخواهد داشت. همه جا سبز سبز است.
اگر که تو بیایی......
نیست سری کز تو پرآشوب نیست
این همه هم خوب شدن خوب نیست!
ای عزیز دل ها!
می خواهم از خدا به دعا صد هزار جان
تا صد هزار بار بمیرم برای تو
و اما دنیا...
دنیا به کاهی نمی ارزد...
به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان وآهی
شنیدم کله ای با خاک می گفت که این دنیا نمی ارزد به کاهی
و به تعبیر مولای متقیان علی (ع):
چه ارزشی دارد خانه ای که پایه های آن در حال فروریختن و عمر آن چون زادو توشه پایان می پذیرد؟
و چه لذتی دارد زندگانی که چونان مدت سفر به آخر میرسد.
البته لازم به تذکر است که دنیا پرستی غیر از استفاده صحیح از دنیا به سود آخرت است.
زیرا با همین دنیا می توان به مقامات عالی دنیایی و آخرتی رسید.مانند حضرت سلیمان پیغمبر(ع) که هم سلطان بود هم پیامبر.
وبه قول شاعر: نامی از خویشتن در جهان بگذار زندگی از برای مردن نیست
ودر آخر:
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:دنیا پایان نمی پذیرد مگر آنکه مردی از اهلبیت من به نام مهدی بر امتم حکومت کند.
در پناه امام عصر
طلوع خورشید . روزی دیگر آغاز
ادامۀ سرنوشت...
بی هدف ، بی امید ، پوچی در بالای سرم
کثیف مثل لجن
رها مثل یک پرنده
دقایق می گذرند. تغییری نمی بینم
ادامۀ سرنوشت...
زندگی راهی سخت
زندگی کسل کننده
زندگی قوانین کثیف
زندگی دروغگـــــــو
با همۀ اینها
ادامۀ سرنوشت...
غوطه ورم در گناه و هوس
غلطت می خورم در سیاهی
غرق در دنیایی تاریک
گناهان...مرا می پوشانند
چرانوری نیست ؟
ادامۀ سرنوشت...
حسی تازه . تغییری همیشگی
عزراییل در نزدیکیست
مرا در بر بگیــــــــــر
صورت خندان مرگ
ادامۀ سرنوشت...
بادهای تغییر ، افکار پست ،
پلیدی ، گناه ،
درد ، درهم شکستن ،
رنج ، نفرت ،
خون ، مــرگ ....
غروب خورشید . روزی دیگر پایان
.
.
.
.
السَّلام عَلَیْکَ یَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، السَّلام عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ ، السَّلام عَلَیْکَ یَا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ ، وَابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ ، السَّلام عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ ، السَّلام عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ المَوْتُورَ ، السَّلام عَلَیْکَ وَعَلَى الأرواحِ الّتی حَلّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللهِ أبَداً ما بَقِیتُ وَبَقِیَ اللیْلُ وَالنَّهارُ.
یَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ ، وجَلّتْ وعَظُمَتْ المُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلَى جَمِیعِ أهْلِ الإسلام ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أهْلِ السَّمَوَاتِ ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ أهْلَ البَیْتِ ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَأزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الّتِی رَتَّبَکُمُ اللهُ فِیها ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتالِکُمْ ، بَرِئْتُ إلى اللهِ وَإلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ أشْیاعِهِمْ وَأتْباعِهِمْ وَأوْلِیائِهِمْ.
یَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ إلى یَوْمِ القِیامَةِ ، وَلَعَنَ اللهُ آل زِیَاد وَآلَ مَرْوانَ ، وَلَعَنَ اللهُ بَنِی اُمَیَّةَ قاطِبَةً ، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد ، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً أسْرَجَتْ وَألْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ ، بِأبِی أنْتَ وَاُمِّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابِی بِکَ ، فَأسْالُ اللهَ الّذِی أکْرَمَ مَقامَکَ ، وَأکْرَمَنِی بِکَ ، أنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إمام مَنْصُور مِنْ أهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلّى الله عَلَیْهِ وَآلِهِ.
اللهمّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلام فِی الدُّنْیا وَالآخِرَة .
یَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، إنِّی أتَقَرَّبُ إلى الله وَإلَى رَسُولِهِ ، وَإلى أمِیرِ المُؤْمِنینَ ، وَإلَى فاطِمَةَ ، وإلى الحَسَنِ وَإلَیْکَ بِمُوالاتِکَ ، وَبِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ قَاتَلَکَ وَنَصبَ لَکَ الحَربَ ، وبالْبَرَاءةِ مِمَّنْ أسَّسَ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ ، وَعلى أشیاعِکُم وَأبْرَأُ إلى اللهِ وَإلى رَسُولِهِ وَبِالبراءِةِ مِمَّنْ أسَّسَ أساسَ ذلِکَ ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ ، وَجَرَى فی ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَعَلَى أشْیاعِکُمْ ، بَرِئْتُ إلى اللهِ وَإلَیْکُمْ مِنْهُمْ ، وَأتَقَرَّبُّ إلى اللهِ ثُمَّ إلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُم وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ ، وَبِالْبَرَاءَةِ مِنْ أعْدائِکُمْ ،وَالنَّاصِبِینَ لَکُم الحَرْبَ ، وَبِالبَرَاءَةِ مِنْ أشْیاعِهِمْ وَأتْباعِهِمْ ، إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ ، وَوَلِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ ، فَأسْألُ اللهَ الّذِی أکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ ، وَمَعْرِفَةِ أوْلِیائِکُمْ ، وَرَزَقَنی البَراءَةَ مِنْ أعْدائِکُمْ ، أنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ ، وَأنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ ، وَأسْألُهُ أنْ یُبَلِّغَنِی الْمقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللهِ ، وَأنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی کم مَعَ إمَام هْدِیٍّ ظَاهِر نَاطِق بالحقِّ مِنْکُمْ ، وَأسْألُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّأنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أنْ یُعْطِیَنِی بِمُصابِی بِکُمْ أفْضَلَ ما یُعْطِی مصاباً بِمُصِیبَتِهِ ، مُصِیبَة مَا أعْظَمَها وَأعْظَمَ رَزِیّتهَا فِی الإسلام وَفِی جَمِیعِ أهلِ السَّموَاتِ وَالارْضِ.
اللهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامِی هذا مِمَّن تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ.
اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد.
اللهُمَّ إنَّ هَذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الاکْبادِ ، اللعِینُ بْنُ اللعِینِ عَلَى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلّى الله عَلَیْهِ وَآلِهِ فی کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فِیهِ نَبیُّکَ ـ صَلّى الله عَلَیْهِ وَآلِهِ ـ.
اللهُمَّ الْعَنْ أبَا سُفْیانَ وَمُعَاوِیَةَ وَیَزیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ وآلَ مَرْوَانَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللعْنَةُ أبَدَ الآبِدِینَ ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الحُسَیْنَ صلوات الله علیه ، اللهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللعْنَ منک وَالعَذابَ الألیم.
اللهُمَّ إنِّی أتَقَرَّبُّ إلَیْکَ فی هذَا الیَوْمِ ، وَفِی مَوْقِفِی هَذا ، وَأیَّامِ حَیَاتِی بِالبَرَاءَةِ مِنْهُمْ ، وَاللعْنَةِ عَلَیْهِمْ ، وَبِالْمُوالاةِ لِنَبِیِّکَ وَآلِ نَبِیِّکَ عَلَیِه وعَلَیْهِمُ السَّلام.
ثمّ یقول : اللهُمَّ الْعَنْ أوّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَآخِرَ تَابِع لَهُ عَلَى ذلِکَ ، اللهُمَّ الْعَنِ العِصابَةَ الَّتِی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ. اللهُمَّ الْعَنْهم جَمیعاً ( یقول ذلک مائة مرّة ).
ثمّ یقول : السَّلام عَلَیْکَ یَا أبا عَبْدِ اللهِ وَعلَى الأرواحِ الّتی حَلّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِیتُ وَبَقِیَ اللیْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ ، السَّلام عَلَى الحُسَیْن ، وَعَلَى عَلیِّ بْنِ الحُسَیْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَیْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَینِ .
ثمّ یقول : اللهمَّ خُصَّ أنْتَ أوّلَ ظالم بِاللّعْنِ مِنِّی ، وَابْدَأْ بِهِ أوّلاً ، ثُمَّ الثَّانِی ، وَالثَّالِثَ وَالرَّابِع ، اللهُمَّ الْعَنْ یزِیَدَ خامِساً ، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیَاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً وَآلَ أبی سُفْیانَ وَآلَ زِیَاد وآلَ مَرْوانَ إلَى یَوْمِ القِیامَةِ.
ثم تسجد وتقول : اللهمَّ لَکَ الحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلَى مُصابِهِمْ ، الحَمْدُ للهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیّتی.
اللهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الحُسَیْن یَوْمَ الوُرُودِ ، وَثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الحُسَیْنِ وَأصْحابِ الحُسَیْن الّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْن عَلَیْهِ السَّلام.
ابوالحسن علی بن موسی ع ملقب به ?رضا? امام هشتم از ائمه اثنی عشر ع و دهمین معصومین از چهارده معصوم ع. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ق و ماه تولد ایشان را بنا بر روایت ذوالقعده گفته اند . |
رهنمودهاى اخلاقى ـ تربیتى امام رضا (علیه السلام)
ملاک محبوبیّت نزد امامان (ع)
هـمـه شـیـعـیـان و پـیـروان مـکتب اهل بیت (ع ) دوست دارند بدانند موقعیّت و منزلت معنوى آنان نزد پیشوایشان حجة بن الحسن (عج ) چگونه است ؟ آیا آن حضرت از ایشان خشنود است یا ناراضى ؟ راه تـشـخـیـص ایـن مـساءله چیست و با چه معیارى مى توانند به این حقیقت دست یابند؟ در روایات اسـلامـى از جمله سخنان حضرت رضا(ع ) معیار تشخیص این موضوع بیان شده است . به این دو نمونه توجه کنید:
1 ـ یـکـى از یـاران امـام رضا(ع ) به نام (حسن بن جهم ) ضمن سؤ الاتى که از آن حضرت داشت پرسید: جانم به فدایت ! بسیار مایلم بدانم موقعیت و منزلتم نزد تو چگونه است ؟
حـضـرت فـرمـود: (اُنـْظُرْ کَیْفَ اَنَا عِنْدَکَ) (به نفست مراجعه کن و) ببین من نزد تو چه موقعیّت و منزلتى دارم ..(68)
2 ـ و نیز او گوید:
به امام رضا(ع ) عرض کردم : مرا از دعا فراموش نکنید. فرمود: آیا مى پندارى تو را فراموش کنم ؟
مـن در انـدیـشـه فـرو رفـتم و با خود گفتم : او براى پیروانش دعا مى کند. من هم جزو شیعیانش هستم . (از این جهت در پاسخ ) گفتم : نه . شما مرا فراموش نمى کنید.
فرمود: از کجا این را دانستى ؟
گـفـتم : من از شیعیان شما هستم . شما هم که براى آنها دعا مى کنید (در نتیجه براى من هم دعا مى کنید).
حضرت فرمود: آیا جز این ، چیز دیگرى مى دانى ؟ گفتم : نه . فرمود:
(اِذا اءَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ مالَکَ عِنْدى ، فَانْظُرْ اِلى مالى عِنْدَکَ)
وقتى خواستى بدانى نزد من چه جایگاه و موقعیّتى دارى ، (بر نفست رجوع کن و) بنگر: من نزد تو چه جایگاه و منزلتى دارم ..(69)
ملاحظه : معیارى که امام (ع ) در این دو روایت ارائه داده است یک معیار اساسى و همگانى است و هر کس در هر جا و در هر شرایطى مى تواند خود را بدان محک بزند. میزان محبوبیّت و مقبولیّت او نزد امام زمانش که هر هفته دو بار ـ روزهاى دوشنبه و پنج شنبه ـ اعمالش به محضر آن گرامى عرضه مى شود، به میزان ارج و منزلتى است که حجة بن الحسن (عج ) نزد او دارد.
اگـر شـیـعـه اى در این دوران (غیبت کبرى ) به وظایف شرعى خود ـ که زمینه ساز ظهور حضرت مـهـدى (عـج ) اسـت ـ عـمـل کـنـد و مـنتظر فرج آن حضرت باشد و براى ظهورش دعا کند و رابطه ولایـى خود را با آن گرامى حفظ نماید، بطور قطع امام عصر(عج ) نیز به یاد او خواهد بود و او را مشمول عنایات و دعاهاى خویش قرار خواهد داد.
چه کسى مؤمن واقعى است ؟
(دلهاث )، خادم امام رضا(ع ) مى گوید: از حضرت رضا(ع ) شنیدم که فرمود:
(لایَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتّى یَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: سُنَّةٌ مِنْ رَبِّه ، وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّه ، وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّه . فَاَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّه فَکِتْمانُ سِرِّه ، قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِه اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ)..(70)
وَ اَمَّا السُّنَّةُ مـِنْ نـَبـِیِّه فـَمـُداراةُ النـّاسِ، فـَاِنَّ اللّهَ عـَزَّوَجـَلَّ اَمـَرَ نـَبِیَّهُ بِمُداراةِ النّاسِ فَقالَ: (خُذِالْعَفْوَ وَ اءْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ)..(71)
وَ اَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّه فَالصَّبْرُ فِى الْبَاءْساءِ وَالضَّرّاءِ)..(72)
مؤ من ، مؤ من (واقعى ) نخواهد بود مگر آنکه داراى سه خصلت باشد: سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از (امام و) ولیّش داشته باشد.
سـنـّت پـروردگـارش عبارت است از رازدارى . خداوند مى فرماید: (داناى غیب اوست و هیچ کس را بر غیبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى که آنان را برگزیده است ).
سـنّت پیامبرش مدارا کردن با مردم است . خداوند پیامبرش را به مدارا کردن با مردم دستور داده و فرموده است : (با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکیها دعوت نما).
و سنّت ولیّش ، صبر و پایدارى به هنگام گرفتاریها و خسارتها است .
نقش امام در نگهبانى از دین
فـضـل بـن شـاذان نـیـشابورى یکى از علل نیاز مردم به (اولى الامر) و لزوم پیروى و اطاعت از آنان را از زبان امام رضا(ع ) چنین نقل مى کند:
اگر خداوند براى مسلمانان ، پیشوا و سرپرستى امین و نگهبانى امانتدارِ ودیعه الهى مقرّر نمى کـرد، بنیاد ملّت از هم فرومى ریخت ، دین از میان مى رفت ، سنن و احکام الهى دگرگون مى شد، بـدعـتـگـذاران مطالبى بر آن مى افزودند و افراد بى ایمان چیزهایى از آن مى کاستند، و (با ایـن تـحـریـفـات ) دیـن واقـعى را بر مسلمانان مشتبه مى ساختند؛ چه آنکه (بیشتر) مردم (از نظر عقل و فکر) ناقص ، و فاقد کمالند و به کمک (علمى و تربیتى ) نیاز دارند.
علاوه بر این ، مردم ، گرفتار اختلاف هوا و پراکندگى تمایلاتند. بنابراین ، چنانچه خداوند بـراى دیـنـى کـه رسـول اکـرم (ص ) آورده اسـت ، سرپرست و نگهبانى تعیین نکرده بود، مردم فـاسد مى شدند، شرایع و سنن تغییر مى کرد و احکام و ایمان دگرگون مى گشت و در نهایت ، منجر به فساد و تباهى همه مردم مى شد..(73)
مـلاحـظـه : در ایـن بـیـان نـورانـى ، پـیشواى هشتم (ع )، نقش امام در نگهبانى و دفاع از مبانى و فرهنگ سعادت بخش اسلام و مصون داشتن آن از دستبرد بدعتگذاران و تحریفگران منافق و ملحد، بـه عنوان نقش انحصارى تبیین شده است . زیرا انجام این رسالت بزرگ ، تنها از عهده حاکمان الهى و برگزیدگان حضرت بارى ساخته است و زمامداران بشرى در قلمرو فرمانروایى خود، عهده دار چنین مسؤ ولیتى نیستند و اصولاً صلاحیت ایفاى آن را ندارند.
ایـن مـسـؤ ولیت خدایى در دوران غیبت کبرى بر دوش فقیهان و عالمان دین شناس و در راءس آنان مـقام ولایت فقیه و ولىّ امر مسلمانان که امروز در وجود مبارک حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى ـ دام ظلّه ـ تجلّى پیدا کرده ، نهاده شده است .
خواستار کدامیک هستند؟
احـمـد بن عمر و حسین بن یزید مى گویند: بر حضرت رضا(ع ) وارد شدیم و عرض کردیم : ما در زنـدگـى از گـشـایـش و رفـاه بـرخـوردار بـودیم ؛ ولى اوضاع دگرگون شد (و تهیدست شدیم ). اکنون از خدا بخواه وضع سابق را بر ما برگرداند.
امام (ع ) به آنان فرمود:
شما چه مى خواهید؟ آیا مى خواهید شاهانه زندگى کنید؟ آیا مسرور مى شوید اگر مانند (طاهر) و (هرثمه ).(74) باشید ولى (از نظر اعتقادى و فکرى بر ولایت ما نباشید و) بر خلاف آنـچـه کـه هـم اکنون هستید باشید. گفتند: نه به خدا سوگند، اگر همه دنیا را با طلاها و نقره هایش به ما بدهند که عقیده مان را رها کنیم ، این کار را نخواهیم کرد.
فرمود: خداوند مى فرماید: (اِعْمَلُوا آلَ داوُودَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِىَ الشَّکُورُ)..(75) اى آل داوود! شکر (این همه نعمت را) بجا آورید، ولى تعداد کمى از بندگان من شکر گزارند.
نسبت به خدا حسن ظن داشته باشید که هر کس به خدا حسن ظن داشته باشد خداوند نیز مطابق ظنّ او رفتار مى کند.
هـر کـس بـه روزىِ انـدک قـناعت کند خداوند نیز عمل اندک او را مى پذیرد و هر کس به اندکى از حلال خشنود باشد زندگى آسان و سبکبالى را خواهد گذراند، و خانواده اش در آسایش زندگى مـى کـنـنـد، و خـداوند او رابه درد و درمان دنیا بینا خواهد کرد و او را از این جهان ، سالم بیرون برده و در (دارالسّلام ) جاى خواهد داد..(76)
خطر ریاست طلبى
معمرّ بن خلاّد در محضر حضرت رضا(ع ) از مردى یاد کرد و (در نکوهش او) گفت : او مردى ریاست طلب است . امام رضا(ع ) فرمود:
(مـا ذِئْبـانِ ضـارِیـانِ فـى غـَنـَمِ قـَوْمٍ قـَدْ تـَفـَرَّقَ رِعـاؤُهـا بـِاءَضـَرَّ فـى دیـنِ الْمـُسـْلِمِ مـِنـَ الرِّئاسَةِ)..(77)
زیان و خسارت حمله دو گرگ درنده به گله گوسفندِ بدون چوپان کمتر از زیان ریاست طلبى در دین فرد مسلمان است .
مـلاحـظـه : پیشواى هشتم (ع ) براى نشان دادن اهمیّت خطر حبّ ریاست ، ضمن تاءیید موضع معمّر بن خلاّ د، با تمثیلى بسیار گویا خطر ریاست طلبى در عقیده یک مسلمان را گوشزد کرد.
اهمیّت تفکّر
معمر بن خلاّ د مى گوید: از امام رضا(ع ) شنیدم که فرمود:
(لَیـْسَ الْعـِبـادَةُ کـَثـْرَةُ الصَّلاةِ وَ الصَّوْمِ، اِنَّمـَا الْعـِبـادَةُ التَّفـَکُّرُ فـى اَمـْرِ اللّهـِ عَزَّوَجَلَّ)..(78)
عـبـادت (مـنـحـصـر در) فـزونـى نـمـاز و روزه نـیـسـت ؛ بـلکـه عـبـادت (کامل ) اندیشه در امر خداوند بزرگ است .
مـلاحظه : عموم مردم ، ملاک و معیار عمده شان براى قضاوت مقام عبادى کسى ، نماز و روزه اوست ؛ چـرا کـه ایـن دو عـبادت به عنوان سمبل عبادات ، از نمود و برجستگى خاصى برخوردارند. ولى حـضـرت رضـا(ع ) در ایـن بیان گهربار، ملاک مهمّ دیگرى را ارائه داده است ؛ ملاکى که روح و جـوهـره هـمـه عبادات به شمار مى آید و تحقق آن در وجود کسى موجب افزایش کیفى و کمّى سایر عـبـادات مى شود. این ملاک مهمّ عبارت است از (اندیشه و تفکّر). تفاوت مهمّ این عبادت با بسیارى از عبادتهاى دیگر در این است که (تفکّر) با دل انسان سرو کار دارد ولى عبادات دیگر معمولاً با اعـضـا و جـوارح انـسـان سـرو کـار دارند؛ ازاین رو، نسبت به آنها جنبه زیربنایى دارد. بر این اسـاس عـلاوه بـر ایـن کـه خـدو بـه طـور مـسـتـقـل ، عـبـادت ، بـلکـه مـرحـله کـامـل عـبادت است ، موتور محرک سایر عبادات نیز هست و در کمیّت و کیفیّت همه آنها نقش دارد. با تـوجـه بـه ایـن دو جـهت مى توان به نقش تعیین کننده و جایگاه برتر (اندیشه ) در مقایسه با سایر عبادات حتى (نماز) پى برد.
ترسیم وضعیّت زندگى شیعیان در دولت حضرت مهدى (عج)
مـعـمـر بـن خـلاّ د مـى گـوید: در محضر امام رضا(ع ) از حضرت قائم (عج ) گفتگو شد. حضرت فرمود:
(اَنـْتـُمُ الْیـَوْمَ اَرْخـى بـالاً مـِنـْکـُمْ یـَوْمَئِذٍ. قالُوا: وَ کَیْفَ؟ قالَ: لَوْ خَرَجَ قائِمُنا(ع ) لَمْ یَکُنْ اِلا الْعـَلَقُ وَ الْعـَرَقُ وَ النَّوْمُ عـَلَى السُّرُوجِ وَ مـا لِبـاسُ الْقـائِمِ اِلا الْغـَلیـظُ وَ مـا طـَعـامـُهُ اِلا الْجَشِبُ)..(79)
شما امروز بیشتر از دوران ظهور حضرت مهدى (عج ) در راحتى و گشایش هستید. گفتند: چگونه ؛ فـرمـود: زمـانى که قائم ما ظهور کرد (براى شیعیان ) جز زحمت و مشقت و خوابیدن بر روى زین اسـبـان (بـه هـنـگام جهاد در راه خدا) نخواهد بود. لباس قائم (عج ) درشت و خشن و غذایش خشک و ساده خواهد بود.
مـلاحـظـه : رهـبـران دیـنـى و پـیـروان آنـان در زمـان حـاکـمـیـّت دولت حـقـّه اسـلامى محرومیّتها و مـحـدودیـتـهـایـى دارنـد کـه در دوران بـرکنارى از حکومت ندارند. با ظهور حضرت مهدى (عج ) و تـشکیل حکومت عدل جهانى به حاکمیت و رهبرى آن بزرگوار، شیعیان و یاران آن حضرت نه تنها از نـظـر زنـدگى شخصى به مال و منالى دست نخواهند یافت بلکه براى تحقق آرمانهاى بلند آخرین حاکم اسلامى ، شب و روز تلاش خواهند کرد؛ چندان که حتى فرصت کافى براى استراحت و خـوابـیدن نمى یابند و خواب آنان در میدانهاى جنگ ، بر روى زین اسبها صورت مى گیرد. از نظر زندگى نیز به پیروى از پیشوایشان به لباسى خشن و غذایى ساده بسنده مى کنند.
--------------------------------------
پی نوشتها:
67 - مسند الامام الرضا (ع ) ، ج 1 ، ص 6 .
68 - عیون اخبار الرضا(ع ) ، ج 2 ، ص 54 .
69 - کافى ، ج 2 ، ص 652 .
70 - جنّ ( 72 ) ، آیات 26 و 27 .
71 - اعراف ( 7 ) ، آیه 199 .
72 - کافى ، ج 2 ، ص 243 .
73 - عیون اخبار الرضا (ع ) ، ج 2 ، ص 108 .
74 - طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین ، والى خراسان و از استوارکنندگان حکومت ماءمون و از فـرمـانـدهـان ارشـد و سـرداران سـپـاه او بـود ، هـرثـمة بن اعین نیز از چهره هاى سرشناس حـکـومـتـى و از سرداران سپاه ماءمون به شمار مى رفت و در جریان درگیرى بین امین و ماءمون ، نقش مهمى در پیروزى ماءمون و تثبیت حکومت او داشت . 75 - سباء ( 24 ) ، آیه 13 .
76 - تحف العقول ، ص 330 .
77 - کافى ، ج 2 ، ص 297 .
78 - کافى ، ج 2 ، ص 55 .
79 - غیبت ، نعمانى ، ص 285 .