شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

شوهر جان !

از کوله بار اکنون، برایت سکوت آوردم، سکوت.... تو بگو کدامین واژه را، فریاد باید کرد...

انتخاب آزاد بغض در گلو مانده.

1- نامردها... "چند بغض" به یک گلو... !؟

2- تو که نیستی. آیا میفهمد که دوستش دارم؟!

3- باز هم خیال تو مرا برداشت. کجا مبرد، نمی دانم.

4- فکر می کردم تو همدردی! ولی نه... تو هم دردی.

5- حالم خوب است اما گذشته ام سخت درد می کند.

6- تو آن شعر بلندی که آرزو دارم امضای من زیر آن باشد.

7- نبوده، نیست، نخواهد بود! عزیزتر از تو کسی برای من.

8- منی که کنارش تو نباشد، بزرگترین پارادوکس دنیاست.

9- "من" به "تو" بستگی دارم... حال من را از خودت بپرس.

10- بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسی.

11- گاهی نمی دانی از دست داده ای... یا از دست رفته ای.

12- زندگی به من آموخت... که هیچکس شبیه حرفهایش نیست.

13- هیچگاه تنهاییت را به حراج نگذار! فصلش که برسد به قیمت میخرند.

14- دوست دارم... اما شاهدی ندارم جز کوچه پس کوچه های خلوت دلم.

15- چقدر سخته منطقی فکر کنی... وقتی... احساساتت داره خفت میکنه.

16- لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟ دلتنگی معنی ندارد... درد دارد.

17- دوریت تلخ... اشکهای من شور... یادت شیرین... زندگی ام با مزه است.

18- همیشه نباید زلزله بیاید که ویرانی را ببینی... همین که تنها شدی ویرانی.

19- بترسید از آدم هائی که عاشق نیستند... ولی عاشقی کردن را خوب بلدند !

20- پرانتز باز (دوستت دارم... پرانتز را نمیبندم، بگذار این حقیقت تا ابد جاری باشد.

21- سخت است وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری و همه بگویند لباس گرم بپوش !

22- دلم می گیرد وقتی می بینم او هست... من هم هستم... اما "قسمت” نیست !

23- خدایا این "قسمت" رو کجا فرستادی که هر وقت نوبت من میشه میگن "نیست"؟

24- باید مرد باشی تا بفهمی؛ «احساس» یک زن؛ «فروشی» نیست، «هدیه» است.

25- راننده تاکسی اسکناس رو گرفت و پرسید: یک نفری؟ مکث کردم و گفتم : خیلی وقته.

26- آدمی را دیدم با سایه ی خود درد دل می کرد، چه رنجی می کشد وقتی هوا ابریست.

27- دلم نگرفته از اینکه رفته ای... دلگیرم از همه دوست داشتن هایی که گفتی ولی نداشتی.

28- آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد هیچ نشانه خاصی... فقط با هر صدایی بر میگردد.

29- برای تو نمی دانم چطور میگذرد...؟ اما برای من انگار خنجر بر گلویم گذاشته اند و نمی برند... !

30- از دنیای واقعی و نامردیاش ! پناه آوردیم به دنیای مجازی! غافل از این که، آسمون، همون آسمونه.

31- بعضی چیزها را "باید" بنویسم نه برای اینکه همه "بخونن" و بگن "عالیه" برای اینکه "خفه نشم". همین !

32- همهٔ رابطه‌ها با جملهٔ "تو با بقیه فرق داری" شروع میشه... و به جمله "تو هم مثل بقیه ای" ختم میشه.



پ.ن.1: میخواهم جشنی بگیرم. به وسعت وشکوه تنهایمان. شلوغش نمیکنم. من و تو حضورمان کافیست. نمیخواهم چشمی بر با هم بودنمان خیره شود. میخواهم کمی برای هم دلبری کنیم. دعوتم را قبول کن. ساعت دوست داشتن، کنار ساحل دریا.

پ.ن.2: انشاء اله با خواندن این دعا در پایان ماه صفر از بلا دور بوده و حاجت روا شوید. نیت بفرمایید. سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْ امری و ارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ العالمین. حضرت رسول فرمودند :هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا می شود. انشالله.

+خدا ، لایک...!

بـرو….

تنها منم! همه درد تنم! یادگاری تو! چشم خیس و ترم
لای لای لالای لای لای لالای لای لای
واسه اینکه دار و ندار منی
که انقدر تورو دوست دارم
بـرو
نزار گریه هام و ببینی عزیز
یه کاری نکن کم بیارم
بـرو….
زمین و زمان بسته ی عشق توست
می خوام از زمین و زمان کنده شم
تو حتی نگاهم نکردی چرا؟!
یه کاری نکردی که شرمنده شم
یه چیزی تو چشمای خیس تو بود
که خیلی نمی شد تماشاش کرد
تورو می کشیدم که یادم نری
منه شاعر  رو عشق نقاش کرد
تنها منم! همه درد تنم یادگاری تو چشم خیس و ترم
لای لای لالای لای لای لالای لای لای
خداحافظی می کنی با کسی
که از تو یه دنیا محبت گرفت
خداحافظی درد سنگینی ِ
الهی بمیرم که گریه ات گرفت
تنها منم
همه درد تنم
یادگاری تو
چشم خیس و ترم
تنها منم! همه درد تنم یادگاری تو چشم خیس و ترم
لای لای لالای لای لای لالای لای لای

 


این ترانه را با صدای بسیار زیبای شهرام شکوهی بشنوید(mp3-320kb)

تاب بازی خاطرات


کودکی هایم عاشق تاب بازی بود...

تاب می خورد و می خندید
بزرگی هایم هم تاب بازی را دوست دارد...
هر از گاهی دست بی تابی هایم را می گیرد و به تاب بازی می برد!
نمی دانم چه رازی در میان است...
ولی همین که بی تابی هایم را به تاب می سپارد
دیگر بی تاب نیستم!
بزرگی هایم تاب می خورد و می خندد...!

 

نه! دیگه حوصله‌اى نیست…

 

دو چیز نهایت ندارد : وقاحت و جهالت

عشق، مکافات زنانه ترین رویای آدمی ست

 


عشق زنانه جزء بادوام ترین عشق هاست که گاهی فقط مرگ میتونه پایانش باشه . زن دوست دارد که به او احترام بگذارید.پس به او احترام بگذارید! تنها خدا میداند که احترام گذاشتن به او چقدر برایش لذتبخش است. آری به همین سادگی .

زن ها نیاز ندارند به وضعیت احساسی تغییر وضعیت بدهند، بلکه همیشه یا اکثر اوقات از پیش در آن هستند. حال چه آنرا ابراز کنند و چه نکنند، برعکس مردها می بایست، عامدانه و به طرزی ارادی به این مد درآیند.فرض کنید دایره خودآگاهی مرد و زن را خانه هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و ... برای اغلب زن ها هر یک از اتاق ها اتاق عشق نیز هست. حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است: خانه عشق! هنگامی که زنی در اتاق عشق ذهن شما را می زند دوست دارد شما را در آنجا پیدا کند. هنگامی که اتاق را خالی می بیند سر در گم می شود و می رنجد. گویی که او را بی اطلاع جا گذاشته اید و از آنجا رفته اید. هنگامی که گیج شده است و از شما می پرسد: " آیا اتفاقی افتاده است؟" به خود یادآوری کنید که احتمالا در اتاق عشق نیستید در حالی که او در اتاق عشق خود است. او برای آن که شما آنجا نیستید شما را سرزنش نکرده است یا از شما انتقاد نمی کند. او تنها سعی دارد با شما ارتباط برقرار کند اما شما را آنجا پیدا نمی کند!

 

از دعای گیاه تا اجابت ماه راهی نیست... دل را بیاورید!

می گفت: تمام زمین را هم شده، برای پیدا کردنم بگرد... سالهاست گم شده ام و لابلای این همه روسری های رنگی ، دست و پا میزنم تا درون چشمت جا شوم. نه اینکه مثل امشب با یک تار موی زنانه از چشمانت آویزان... می ترسم آرزو کنی از این بالا بیافتم هرجایی غیر از دلت!

دستم را بگیر و بیرون بکش از لابلای این رختخواب کابوس لمس حجم تو ! لابلای خرت و پرت های کف اتاقت خودم را جا میگذارم. نامم را، "تاکسیدرمی" کردم برایت درون قاب چوبی عتیقه، به دیوار میخش کن. بگذار لااقل زن دیوار اتاقت من باشم!

می گم: بخشیدا ولی لیلی زن بود یا مرد...


پ.ن.1: ماه شده‌ام. راهنمای مسافران. و چه غم‌انگیز است حکایتِ مسافری که پایانِ راه، ماه می‌شود!

پ.ن.2: به باد دقت کن...

پ.ن.3: هیچ راهی به هیچ مقصدی ختم نمیشود . فقط راه ها از یک جایی به بعد تمام میشوند. همین.

پ.ن.4: بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟...با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

پ.ن.5: تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی! و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت...

پ.ن.6: بگو چگونه صدایت کنم که برگردی...

پ.ن.7: حالا که رفته ای،پرنده ای آمده در حوالی باغِ رو به رو. هیچ نمی خواند،فقط می گوید:کو کو؟!

پ.ن.مفهومی: وجود ط در خطاب قرار دادن اشخاص آنها را صاحب تشخص نمیگرداند! "عاشق پیشگی" نیز لاف بزرگی بود به اندازه کوه تخیل ساختگی...

پ.ن. مهم : گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم. گفت آن چیز دگر هیچ نیست، دگر هیچ مگو... من غلام قمرم ، غیر قمر هیچ مگو ، پیش من جز سخن شهد و شکر هیچ مگو...

یامن ضاق به الهم ...استغفر

استغفر الله ر بی و اتوب الیه...

هر روز طلوعی دوباره و فرصتی دوباره برای بندگی هست...!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

خدایا توبه می کنم از اینکه: از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم، از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم، از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم. این نوشتار عمومی شد به جهت تنبیه و تذکر به خودم! آنچه که پیش روی شماست حرف دل من است که پیشتر بخشی از دست نوشته های شهید کمیل ایمانی (فرمانده تخریب لشکر 25 کربلا) بوده است و مورد بازدید شما قرار می گیرد

 


خدایا توبه می کنم از اینکه:

·         از اینکه حسد کردم

·         از اینکه زیبائی قلم را برخ دیگران کشیدم

·         از اینکه مرگ را فراموش کردم 

·         از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند

·         از اینکه ایمانم به بنده ات ، بیشتر از ایمان به تو بود

·         از اینکه حق والدینم را ادا نکردم

·         از اینکه در جائی که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم

·         از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم

·         از اینکه تعهد هائی که با خدای خویش بستم ، بشکستم

·         از اینکه ایثار نکردم

·         از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم

·         از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم

·         از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم

·         از اینکه از سر کینه برای کسی ، دعا یا نفرین کردم

·         از اینکه از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم

·         از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی و شهرت انجام دادم

·         از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را 

·         از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم

·         از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم

·         از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم

 

شرایط پذیرش توبه:

1.        پشیمانی از انجام گناه

2.       تصمیم گیری بر عدم تکرار گناه

3.       جبران حقوق ضایع شده مردم

4.       قضای واجبات ترک شده

5.       سختی کشیدن برای ریختن آنچه بر اثر گناه بر بدن افزوده شده

6.       مشقت دادن به بدن در برابر لذتهای چشیده از گناه



هیچ تنهایی ترسناک تر از خود پسندی نیست.
از وصایا و فرمایشات امیرالمومنین(ع)

دل اگرخداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

دستتو بیار جلو!

آقای مجری :اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟

فامیل دور : می گیم دستتو بکش !

کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟

ببعی : می لیسیم!

آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم. حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟

پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !

 


پ.ن. 1 : جیگر کجاس؟!

پ.ن 2 : با تشکر از سعید عزیز بابت ارسال متن.

دلم برای کسی تنگ است...

دلم برای کسی تنگ است... 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون "تا" است

دلم برای کسی تنگ است  که دل تنگ دل تنگی هایم است

 

فقط گاه گاهی، فقط گاه گاه...


اگر ماه بودی، تو را از لب برکه‌ها
اگر آه بودی، تو را از دل سینه‌ها
اگر راه بودی، تو را از کف خیل وامانده‌ها
تو اما نه ماهی، نه آهی، نه راهی!
فقط گاه گاهی، فقط گاه گاه...

زندگی همین حالاست...

در سمت توام

دلم باران ، دستم باران
دهانم باران ، چشمم باران

روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...

هر اذانی که می وزد
پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند ...

هر اسم تو را که صدا می زنم 
ماه در دهانم هزار تکه می شود ...

کاش من همه بودم
کاش من همه بودم

با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...

کفش های ماه را به پا کرده ام
دوباره عازم توام ...

تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است

زندگی با توست

زندگی همین حالاست...
زندگی همین حالاست...


"محمد صالح علاء"

دانلود بازخوانی شعر با صدای شاعر 

این روز ها عجیب دلم در هوای اوست

این روز ها عجیب دلم در هوای اوست              این شعر های خسته تمامش برای اوست
فریاد واژه‌ها به فدایش که سوختن                  در خلوت و سکوت فقط ادعای اوست

دیگر نگاه شهر به من جور دیگریست                انگار سال‌هاست که عاشق ندیده‌اند
بیگانه‌اند و دوست که فرقی نمی‌کند                دیگر تمام مردم دنیا غریبه‌اند

آن روزها دلم به هوای تو می‌سرود                  برگرد تا هنوز به یاد تو زنده‌ام
من زنده‌ام هنوز ولی عشقمان چه شد؟                       می‌گیرد از دروغ خودم باز خنده‌ام

دیدی امید جای خودش را به یأس داد              من ماندم و نگاه تو و اشک ِ انتظار
این جاده‌های یأس کجا می‌برد مرا                  آه ای خدا چه بر سرم آورده روزگار